27
اخلاق کریمانه

اهل مدارا

كَانَ لَا يَتَبَرَّمُ وَ لَا يَتَسَخَّطُ وَ لَا يَتَشَكَّى وَلَا يتَشَهّيَ

ترجمه و شرح

«ملول و افسرده نمی‌شد و دشمنی نمی‌ورزید و شِکوِه نمی‌کرد و میل بسیار نداشت».

در این بیان، امام حسن علیه السلام بار دیگر برخی صفات که پیش‌ از این برشمرده بود تکرار می‌کند و برادر خود را از آن صفات ناپسند مبرا میدارد. در این عبارت به‌روشنی بیان نشده است که ملول شدن از چه چیزی و دشمنی با چه کسی یا چه چیزی و شکایت از چه امری و میل به چه چیزی؛ اما در نگاه دقیقتر، درخواهیم یافت که در جامعه ایمانی، که تعامل‌ها و روابط با برادران ایمانی بر اصل مودت و مهرورزی صورت می‌گیرد، خستگی و افسردگی و دشمنی و شِکوِه و شکایت و نیز پیروی از تمایلات و شهوت‌ها پسندیده نیست و تصویر خوبی از عضو جامعه اسلامی نمی‌سازد. به‌هر روی، به نظر میرسد که متصف شدن به این‌گونه صفات در جامعه اسلامی برای هیچ‌کس خوشایند نیست و باید کوشید تا از شناخته شدن به این صفات ناپسند در میان همنوعان در امان ماند. البته اگر انسان در جامعه غیردینی زندگی کند، این صفات به امور دیگری تعلق خواهد گرفت و میتواند صفات پسندیده به شمار آید؛ مثلاً خستگی از زیادی گناه و فساد، دشمنی با اهل گناه و شکایت از همنوعانی که از ارزشهای اخلاقی و دینی فاصله گرفته‌اند و میل به جامعه ایمانی و برادران دینی همگی از زمره ویژگیهای انسانهای مؤمن است. بنابراین، چنان‌که گفتیم، سخن از برادر مؤمنی است که در جامعه ایمانی و میان برادران مسلمان و باایمان زندگی می‌کند. از‌این‌رو، درپیش گرفتن دشمنی، شکایت از این و آن و نیز خستگی و افسردگی، معنای خوبی نخواهد داشت و صفاتی ناپسند به شمار میآید.

علامه مجلسی در توضیح این جمله مینویسد:

و اما دلیل تکرار این خصلت‌ها، تأکید بر آن و بیان لزوم اهتمام به دوری از ابتلا به این صفات بوده است؛ البته ممکن است مقصود از ذکر این صفات، در مرتبه نخست، دوری از میل به دنیا و غضب از دست نیافتن به تمایلات دنیایی و ملول شدن از مصایب دنیا و شِکوِه از ناملایمات آن باشد و مقصود از ذکر این امور در بار دوم، خستگی از بسیاریِ سؤال و درخواست مردم و بداخلاقی آنان و عصبانیت از آنچه از طرف آنان به او می‌رسد و شکایت از نابسامانی روزگار یا رفتار برادران بوده است.۱

ملاصالح مازندرانی نیز در شرح خود بر این عبارت، به ذکر این نکته بسنده می‌کند و می‌گوید:

«در این عبارت امام علیه السلام اشاره شده است که قوّه شهویه و غضبیه‌ در برادر آن حضرت به تعادل رسیده و در کنترل عقل او قرار گرفته است».۲

1.. بحار الأنوار: ج ۶۶ ص۳۰۳.

2.. شرح أصول الكافي: ج ۹ ص۱۷۳.


اخلاق کریمانه
26

اهل مشورت

ولا يَسْتَشِيرُ إِلَّا مَنْ يَرْجُو عِنْدَهُ النَّصِيحَةَ

ترجمه و شرح

«با کسی مشورت نمی‌‌کرد، مگر با کسی که از او انتظار خیرخواهی داشت».

مشورت، از جمله اقداماتی است که در موفقیت در کارها بسیار حیاتی است و نقش بسزایی در دستیابی به اهداف دارد. چه بسیار توصیههای قرآنی و روایی که آدمی را به مشورت و بهرهمندی از دیدگاههای دیگران فراخوانده و به استفاده از دانش و تجربه دیگران تشویق کرده است. در اینکه مشورت، امری پسندیده است و در شناخت راه از چاه و انتخاب بهترین‌ها، کارآمد و مفید است، تردیدی نیست و خردمندان به آن، به‌ویژه در امور مهم زندگی، اهتمام می‌ورزند؛ اما مهم‌تر از مشورت این است که بدانیم با چه کسانی باید مشورت کنیم و یک مشاور خوب از چه شرایطی برخوردار است. بدین‌منظور، آگاهی به شاخصهای مشاور خوب ضروری است؛ زیرا اگر کسی که طرف مشورت قرار میگیرد فاقد شرایط مشاوری شایسته باشد، نه‌تنها از مشورت او بهرهای به دست نخواهد آمد، بلکه زیان و خسران نیز نصیب مشورت‌کننده خواهد شد. لذا میبینیم که امام مجتبی علیه السلام، در توصیف برادر خود، نه تنها از مشورت کردن او در کارها خبر میدهد، بلکه آن را مفروض می‌گیرد و با عبارتی بسیار کوتاه، شرایط مشاور خوب و قابل اطمینان را خاطرنشان میشود. آن حضرت با بیان خود درحقیقت به تمام شرایطی که یک مشاور باید دارا باشد اشاره کرده است. برای شرح این عبارت، ذکر حدیثی از امام صادق علیه السلام سودمند است:

«مشورت جز با حدود چهارگانه آن تحقق نپذيرد؛ نخستين حد آن اين است كه كسى كه با او مشورت مى‌كنى خردمند باشد؛ دوم اينكه آزاده و متدين باشد؛ سوم اينكه دوست و برادر باشد و چهارم اينكه راز خود را به او بگويى و او به اندازه خودت از آن راز آگاه باشد؛ اما آن را بپوشاند و به كسى نگويد».۱

براساس این حدیث شریف، شرایط یک مشاور عبارت خواهد بود از:

1. مشاور باید برای مشورت دادن، از عقل و دانش و تجربه لازم برخوردار باشد؛ زیرا فرد کم‌خرد یا بی‌دانش و بی‌تجربه به دلیل نادانی و بیتجربهگی هرگز نخواهد توانست دیگری را به‌درستی راهنمایی کند. ضرب‌المثل دوستی خاله خرسه، دقیقاً بیان‌گر این معناست که از دلسوزی و خیرخواهی افراد دلسوز اما نادان جز زیان و آسیب نباید متوقع بود و کسی که با نادانان مشورت کند و به توصیة آنان عمل کند، در صورت متضرر شدن فقط خود را باید ملامت کند.

2. یکی از شروط مشاور، آزادگی و دیانت است؛ زیرا مشاوری که آزاده و جوانمرد نیست و دیانت ندارد، اگرچه راه صحیح و راهنمایی درست را تشخیص دهد، لکن به دلیل وابستگیهای خود و منافع شخصی و یا حسادت و مانند آن، از مشورت دادن خیرخواهانه اجتناب می‌کند و به بیراهه راهنمایی خواهد کرد.

3. دلسوزی در مشاور شرط است؛ چه اگر مشورت نیازمند تحقیق و بررسی است، مشاور دلسوز یا خود را به زحمت می‌اندازد و مشکل دوست خود را مشکل خود می‌داند. دراین‌صورت، به مشورت چنین مشاوری می‌توان چشم امید داشت و اطمینان کرد؛ یا اگر راه درست را نشناسد و در ارائة مشورت مناسب و تخصصی توانمند نباشد و نیز کسب اطلاع برایش مقدور نباشد، صادقانه ابراز ناتوانی کرده، مشورت‌کننده را به جای رهنمون ساختن به بیراهه، به سوی فرد توانمند و مطمئن دیگر راهنمایی می‌کند.

4. امام علیه السلام پیش از بیان شرط چهارم مشورت‌کننده را مکلف کرده است که در مشورت‌خواهی، آنچه را که باید به مشاور بگوید و چیزی که لازم است از او مخفی ندارد. سپس رازداری را شرط چهارم برای مشاور دانسته تصریح میکند مشاور باید رازدار و امین باشد و فاش ساختن آنچه را به او ارتباطی ندارد و آگاهی از آن تنها به‌سبب مشورت‌خواهی بوده است بر خود حرام بداند. نتیجه آنکه مهمتر از اصل مشورت در امور، پیدا کردن مشاوری شایسته است. پس باید پیش از مشورت با افراد، به خیرخواهی آنان و توانمندی‌شان اطمینان یافت و این شرایط را در او احراز کرد.

1.. منتخب میزان الحکمة: ج۱ ص۵۵۶ ح ۳۴۰۲، به نقل از: امالی صدوق: ص۳۰۶: إنّ المَشورَةَ لا تكونُ إلاّ بِحُدُودِها الأربعةِ ... فأوَّلُها أن يكونَ الذي تُشاوِرُهُ عاقِلاً، و الثانيةُ أن يَكونَ حُرّا مُتَدَيِّنا، و الثالثةُ أن يكونَ صَديقا مُواخِيا، و الرابعةُ أن تُطلِعَه على سِرِّكَ فَيكونَ عِلمُهُ بهِ كَعِلمِكَ ثُمّ يُسِرَّ ذلكَ و يَكتُمَهُ.

  • نام منبع :
    اخلاق کریمانه
تعداد بازدید : 1041
صفحه از 33
پرینت  ارسال به