اعتبار سنجی روايات فتنه بودن زنان - صفحه 125

دوست داشتن زنان» در این روایات تکیه دارد. گویی روایات به دو گونه حب اعتدالی و حب افراطی اشاره دارند و گونه دوم را زمینه‌ساز آزمونی بس سخت برای مردان معرفی می‌کند که با واقعیت‌های تجربی و عینی نیز قابل اثبات است. بر اساس این راه‌کار، مقصود از حب نهی شده در روایات فتنه، افراط در دوستی زنان یا دوست داشتن زنان از روی شهوت یا عشقی است که سبب زایل شدن عقل یا ایمان می‌گردد. البته علت این امر می‌تواند از تأخیر در امر ازدواج نیز باشد. چنین افراطی ممکن است ایمان فرد را به تباهی ‌کشاند و توشه تقوای وی را در لحظه‌ای به باد فنا دهد. این تبیین در روایتی از رسول خدا در بازخوانی ماجرای عابدی به نام «کرسف» که «... سیصد سال در ساحل دریا بندگی کرد، روزه گرفت و عبادت کرد، اما بر اثر عشق به زنی به خدا کفر ورزید و عبادت را رها کرد؛ لیکن پس از مدتی توبه کرد ...» ۱ نیز گزارش شده است. با این تحلیل می‌توان گفت که مفهوم فتنه بودن زنان برای مردانی است که شهوت جنسی خود را به هر دلیلی مهار نکرده باشند و در مواجهه با زنان توان لازم برای کنترل رفتار خود را نداشته باشند. در این فرض زنان برای چنین مردانی فتنه‌انگیز هستند لکن عامل روانی این فتنه ریشه در ویژگی‌های مردانه دارد و زن در حد زمینه عمل می‌کند. در نتیجه بهترین راه برای دوری از شهوات و کنترل هواهای نفسانی ازدواج است. مردان و زنان مؤمن می‌توانند با ازدواج کردن دامان خویش را از گناه دور ساخته و نیاز فطری خود را به نحو حلال پاسخ گویند. مقصود از دوست‌داری زنان در روایات حب النساء، همان حس غریزی طبیعی و فطری در مردان است که در فرض سلامت طبع به شکل یک نیاز جلوه می‌کند و اولیای الاهی به اجابت این نیاز فطری هماره مراقبت دارند و آن را سرکوب نمی‌کنند.

سوم) قضایای تاریخی و شخصی

راه‌کار سومی که به نظر می‌آید تعارض احادیث فتنه النساء و حب النساء با آن قابل رفع است، تشخیص حقیقی یا تاریخی بودن نوع قضایای این روایات است. به سخن دیگر، آیا

1.. متن کامل روایت نبوی چنین است: قَالَ صلی الله علیه وآله : «مَا لِلشَّیْطَانِ‏ سِلَاحٌ‏ أَبْلَغُ‏ فِی‏ الصَّالِحِینَ‏ مِنَ النِّسَاءِ إِلَّا الْمُتَزَوِّجُونَ، أُولَئِک الْمُطَهَّرُونَ الْمُبَرَّءُونَ [مِنَ الْخَنَا]، وَیْحَک یَا عَکافُ! إِنَّهُنَّ صَوَاحِبُ أَیُّوبَ وَ دَاوُدَ وَ یُوسُفَ وَ کرْسُفَ، قُلْنَا: یَا رَسُولَ اللهِ! مَنْ کرْسُفُ؟ قَالَ: رَجُلٌ کانَ یَعْبُدُ اللهَ بِسَاحِلِ الْبَحْرِ ثَلَاثَمِائَةِ عَامٍ یَصُومُ النَّهَارَ وَ یَقُومُ اللَّیْلَ، ثُمَّ إِنَّهُ کفَرَ بِاللهِ الْعَظِیمِ فِی سَبَبِ امْرَأَةٍ عَشِقَهَا وَ تَرَک مَا کانَ عَلَیْهِ مِنْ عِبَادَةِ اللهِ _ عَزَّ وَ جَلَّ _ ثُمَّ اسْتَدْرَکهُ اللهُ بِبَعْضِ مَا کانَ مِنْهُ، فَتَابَ عَلَیْهِ، وَیْحَک یَا عَکافُ تَزَوَّجْ‏!» (المصنف، صنعانی، ج۶، ص۱۷۱ و ۱۷۲، ح۱۰۳۸۷؛ مسند الإمام أحمد بن حنبل، ج۵، ص۱۹۵ و ۱۹۶، ح۲۱۰۵۰۶؛ مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل، ج‏۱۴، ص۱۵۹، ح۱۶۳۷۲؛ جامع أحادیث الشیعه، ج‏۲۵، ص۱۱۶، ح۳۶۴۹۷).

صفحه از 132