به سند معتبر از حسن بن سعيد روايت شده است:
سألت ابا الحسن عليه السلام عن الصوفية. و قال: لا يقول احد بالتصوّف إلي الخدعة أو ضلالة أو حماقة. و امّا من سمي نفسه صوفياً للتقية فلا إثم عليه. و علامته أن يکتفي بالتسمية فلا يقول بشيء من عقائدهم الباطلة؛
از حضرت رضا عليه السلام از صوفيه. ايشان فرمود: كسي قائل به تصوّف نميشود مگر از روي خدعه و مكر يا جهالت و حماقت. امّا اگر كسي از روي تقيّه خود را صوفي بنامد تا از شرّ آنها در امان بماند، بر او گناهي نيست؛ به شرط آن كه به چيزي از عقايد باطلشان قائل نشود ( ا لاثني عشريه، ص۳۰و۳۳).
اين روايت، صراحت دارد كه به هيچ وجه جايز نيست كسي خود را صوفي بنامد مگر از روي تقيّه. همچنين عقايد آنها باطل است؛ اگر احياناً يك دسته صوفي وجود داشت كه عقايد آنها صحيح بود، امام آن را بيان ميفرمود. پس ضرورتاً ميتوان از روي تقيّه خود را صوفي ناميد نه اين كه به عقايد آنها نيز ايمان آورد؛ مانند اكل ميته كه ضرورتاً مجاز شده و هيچ كس به آن تمايلي ندارد.
در كتب معتبر روايت كردهاند كه امام حسن عسكري عليه السلام فرمود: از امام صادق عليه السلام از حال ابوهاشم كوفي، بنيانگذار تصوّف در اسلام، سؤال كردند، ايشان فرمود:
إنّه کان فاسدَ العقيدة جدّاً. و هو ألّذي ابتدع مذهباً يقال له التصوّف و جعله مفراً لعقيدته الخبيثة؛
ابوهاشم كوفي، جدّاً فاسد العقيده است. او همان كسي است كه از روي بدعت، مذهبي اختراع كرد كه به آن تصوّف گفته ميشود و آن را فرارگاه عقيده خبيث خود ساخت (حديقة الشيعه، ص ۵۶۴ ـ۵۶۳).
از اين روايت، معلوم ميشودكه عقيده تصوّف ابوهاشم كوفي، انكار دين بوده است.
نتيجهگيري
توجّه و تأکيد فراوان تعاليم اسلام به معرفت و ضرورت تحصيل آن، ايجاب ميکند که با دستورات و حقايق اسلام که از جانب خدا و معصومان عليهم السلام تبيين گرديده آشنا باشيم. پس از رحلت پيامبر اکرم صلي الله عليه و آله و بنا بر آن چه خود حضرت خبر داده بود، فرقههاي فراواني در متن جوامع اسلامي ظاهر شده و به تبليغ و تبيين عقايد خويش پرداختند که تشخيص حقانيت آنها براي طالبان حقيقت، مستلزم جستجو و تفحّص در منابع اصيل و صحيح ديني است. از جمله اين فرق، متصوّفه هستند که در طول تاريخ به اشکال گوناگون ظهور يافته و حقيقت را بر عموم مردم و حتي خواص، مشتبه ساختند. در عصر حاضر نيز فرقههاي مختلفي از اهل تصوّف، با تبليغات گسترده بروز يافتهاند. به همين جهت، نقد و بررسي و مقايسه عقايد آنها با قرآن و سنّت