تهدیدی جدی برای شرق اسلامی بودند.
قال عبد الوهاب و حدثنی المهاجر أبو مخلد، عن أبی العالیة: قال أیها الناس! لا تعدوا الفتن شیئاً حتی تأتی من قبل الشام و هی العمیاء.۱
فتنههایی که از جایی جز شام میآید، در واقع فتنه نیست، اما آنچه از شام میآید، فتنه آن هم فتنه عمیاء و کور است. این روایت، گویی در مذمت شام است، اما به هر حال، اهمیت آن را نشان میدهد. همان طور که شام مهم است، فتنه آن هم مهم است و باید مراقب آن بود.
در برخی از این روایات _ که به کعب الاحبار یا منبع وی، شخصی به نام تبیع، از اهل کتاب نسبت داده میشود _ شام به منزله «رأس» به حساب میآید. طبعاً هر نوع حادثهای که رخ دهد، مثلاً در عراق یا مصر _ که در روایتی دیگر، مانند دو بال این رأس تصور شدهاند _ اگر ارتباط با رأس داشته باشد، اهمیت بیشتری دارد.
حدثنا ابن وهب، عن عبد الله بن عمر، عن أبی النضر، عن کعب قال: لا یزال للناس مدة حتی یقرع الرأس، فإذا قرع الرأس، یعنی الشام، هلک الناس. قیل لکعب: و ما قرع الرأس؟ قال: الشام یخرب.۲
در این تفکر شام به قدری اهمیت دارد که در آخر الزمان، وقتی همه دنیا خراب میشود، شام تا چهل سال پس از آن سالم میماند:
عن کعب قال: تخرب الأرض قبل الشام بأربعین عاماً؛
زمین، چهل سال پیش از شام خراب خواهد شد.
اما این که شام پناهگاه مسلمانان در وقت فتنه باشد، در شماری از نقلهای منسوب به کعب الاحبار آمده است:
عن کعب قال: معقل المسلمین من الملاحم دمشق.۳
جالب است که برخی از این نقلها یک بار از پیامبر صلی الله علیه وآله و بار دیگر از کعب نقل میشود؛ نمونهاش همین معقل المسلمین است که از رسول صلی الله علیه وآله هم نقل