که مربوط به قحط و غلا باشد، طبعاً آثارش در شام کمتر است. ۱
بعید مینماید که شام، در میان محدثان عراق جاذبهای داشته و آنان نقش مهمی در ترویج این احادیث ایفا کرده باشند؛ اما برای شیعیان، اساساً چنین تصوری هرگز وجود نداشت و نه تنها شام که حتی بیت المقدس هم چندان محل اعتنا نبود و توصیهای برای زیارت آن در مصادر شیعی _ لااقل تا آنجا که ما جست و جو کردیم _ دیده نمیشود؛ به عکس، شام برای شیعیان، با وجود آن که روزگاری مرکزیت شیعی پیدا کرده، همواره یک نقطه نامطلوب و به اصطلاح «خرابستان» بوده و به دلیل ستم امویان و به خصوص رفتن کاروان اسرای کربلا به آنان، تصویری بسیار زشت از آن در اذهانشان داشتهاند. یک شاعر زن از عصر صفوی، وقتی همراه کاروان حج به شام میرسد، چنین میسراید:
دمشقِ سرنگون گردید پیدانمودی وحشت از او جمله دلها
همه لعنتکنان بر آل سفیاناز آن وادی گذر کردند گریان۲
در بسیاری از اشعار فارسی معاصر، همچنان از شام، به عنوان «شام خراب» یاد شده است؛ چنان که آمده است:
اختران چشمبهراهند و همه شبقصه گوی سفر شام خراب است هنوز
یا این شعر:
یاد از دیروز وز آن آب و تابآه از فردا و از شام خراب۳
البته نباید تصور کنیم که شام همیشه مردمانی بر مذهب سنت داشته است، بلکه این دیار روزگاری طولانی زیر سلطه شیعیان در آمد و شمار آنان در این بلاد چندان فراوان شد که شمس الدین ذهبی در قرن هفتم از آن یاد و اظهار تأسف کرده است.۴
کتابنامه
_ الاضواء علی السنة المحمدیه، محمود ابوریه، دار الکتاب الاسلامی، 1995م.
_ البدایة و النهایه، اسماعیل بن عمر ابن کثیر، بیروت: دارالفکر.
_ تاریخ ابن خلدون، تصحیح: سهیل زکار، بیروت: دارالفکر، 1408ق.
1.ر.ک: الشام، اعراسها و فضائل سکناها، ص۸۸.
2.. سفرنامه منظوم حج، ص۵۷.
3.. سخنوران نامی معاصر، ج۹، ص۵۵۷.
4.. تاریخ الاسلام ذهبی، ج۲۶، ص۵۵.