سینا، یا مکه، و یا تعابیری چون «الارض المقدسة»، «وادی المقدس» یا «البقعة المبارکة» که اشاره به بیت المقدس و طور سینا و آن نواحی دارد و برای تعیین حدود آن باید به تفاسیر و تاریخ مراجعه کرد.
در اینجا به دو مسأله باید توجه داشت: نخست، آن که آنچه در نوشتار حاضر محل بحث ماست، بحث شام و به طور خاص دمشق است. وقتی در روایات از فضایل الشام بحث میشود، روایاتی در آنها عرضه شده که به طور کلی اشاره به شام دارد و برداشت مسلمانان از آنها، همین نواحی دمشق و شهرهای نواحی آن بوده است؛ هرچند در برخی از آنها، از نام شهرهای خاص به میان آمده، و ویژگیهایی برای آنها بیان شده است. مقصود ما در این نوشتار کوتاه، دستکم منحصر به روایاتی است که اشاره به شام بنیامیه به مرکزیت دمشق دارد. به هر روی، در متون حدیثی اهل سنت، شمار قابل توجهی حدیث در فضایل شام بوده است که همواره اعتبار داشته و جز موارد خاص، به خاطر ضعف سند آنها، کسی در این احادیث تردید نکرده است. شاید یکی از دلایل آن همین روایاتی بوده که مقصود از «الارض المقدسة» را نه فلسطین یا بیت المقدس یا طور، بلکه «شام»، یعنی دمشق و نواحی آن تعریف کرده است.
دوم، آن که روایات فضایل شام، در اصل، هم شامل سرزمین است و هم اهالی آن. در این روایات، چنین نیست که مثلاً طور سینا یا بیت المقدس، به عنوان یک سرزمین مقدس باشد، بلکه افزون بر آن، روایات فراوانی با تأکید بر اهل شام وجود دارد و این، مسأله را از لحاظ انگیزههای پیدایش این احادیث، اندکی حساستر میکند.
چنان که گذشت، روایات فضایل شام، تقریباً و همیشه برای اهل حدیث قابل قبول بوده و تنها این امکان مطرح بوده که سند برخی ضعیف است؛ اما در دوره اخیر، تردید جدی در این زمینه را محمود ابوریه، منتقد دانش حدیث، مطرح کرد و با اشاره به روایات جعلی کعب الاحبار در باره شام و معاویه، نوشت:
از ثمرات آمدن کعب الاحبار به شام در حاکمیت معاویه، روایاتی بود که در باره فضایل شام جعل شد.۱
این اشاره، کوتاه، اما جدی و قابل توجه بود؛ زیرا فضیلتهای زیادی برای شام فقط از زبان کعب الاخبار نقل شده است.۲ در باره نقادی این روایات در ادامه بحث کوتاهی
1.. الاضواء علی السنة المحمدیة، ص۱۱۹.
2.. برای مثال، ر.ک: حدائق الانعام، ص۱۱۴و ۱۱۵.