خواهیم داشت.
از سوی دیگر، سوء استفاده سیاسی از این قبیل نقلها _ که انگیزه اصلی نویسنده برای نگارش این مقاله کوتاه است _ از قدیم وجود داشته است؛ چنان که در این باره شواهد فراوانی موجود است. در قرن سوم، ابوجعفر اسکافی، مطلبی را به نقل از واقدی آورد که در آن آمده است:
وقتی معاویه، پس از صلح با امام حسن علیه السلام از عراق به شام بازگشت، در خطبهای گفت: رسول صلی الله علیه وآله به من گفت: «إنّک ستلی الخلافة من بعدی، فاختر الأرض المقدّسة، فإنّ فیها الأبدال». آنگاه افزود: من شما را انتخاب کردم، ابوتراب را لعنت کنید.۱
آیا این روایت در همان زمان ساخته شده یا بعدها؟ به نظر میرسد، حتی اگر بپذیریم این روایات را نسلهای بعدی اموی ساخته باشند، به ارتباط شام و خلافت معاویه و وجود ابدال در آن اشاره دارد.
به هر روی، احادیث فضیلت شام در مجامیع حدیثی اهل حدیث، مانند مسند احمد بن حنبل و آثار دیگر فراوان آمده است. این نشان میدهد که احادیث مزبور خیلی زود، یعنی در قرن اول و دوم، شیوع یافته است. به عبارت دیگر، بخشی از مهمترین روایات مربوط به فضایل شام، در قرن اول و دوم رواج یافته و در قرن سوم، از سوی محدثان، به عنوان روایات قابل قبول نقل و در مصادر حدیثی و تاریخی وارد شده است؛ برای مثال فسوی (م277ق) شماری از این اخبار را آورده که شگفت مینماید.۲ مروری بر این روایات، ابعاد این توجه فضیلتمنشانه را میتواند نشان دهد.
در روایتی که فسوی نقل کرده، آمده است که وقتی خداوند خیر را تقسیم میکرد، نُه دهم خیر را در شام و یک دهم را در باقی بلاد گذاشت؛ چنان که نُه دهم شر را در بلاد مختلف و فقط یک دهم آن را در شام قرار داد:
قسم اللَّه _ عز و جل _ الخیر فجعله عشرة أعشار، فجعل تسعة أعشاره بالشام و بقیته فی سائر الأرضین، و قسم الشر فجعله عشرة أعشار، فجعل جزءاً منه بالشام و بقیته فی سائر الأرضین.۳
1.. شرح نهج البلاغه، ج۴، ص۷۲.
2.. المعرفة و التاریخ، ج۲، ص۲۸۷ ـ ۳۰۶.
3.. همان، ج۲، ص۲۹۵.