از شام تاریخی تا شام آخرالزمانی - صفحه 8

روایتی هم در باره اهل شام است که محور بودن این شهر را در میان شهرهای دنیای اسلام نشان می‌دهد:

إذا فسد أهل الشام فلا خیر فی الناس.

و این روایت:

إذا فسد أهل الشام فلا خیر فیکم.۱

بخشی از این روایات، فارغ از جنبه‌های سیاسی مربوط به شام _ که احتمال نفوذ امویان یا هوادارانشان را روی آنها نشان می‌دهد _ یا نقل‌هایی که برای تهییج و تحریک مردم عرب به مهاجرت به شام برای گسترش فتوحات است، روی جنبه‌های صوفیانه در این شهر تأکید دارد. در باره اصل مهاجرت به شام، چه برای فتوحات و چه بعد از آن با انگیزه‌های دیگر، این نکته جالب است که در قرن هفتم کتابی با عنوان ترغیب اهل الاسلام فی سکنی الشام توسط عز بن عبدالسلام (م660ق) نوشته شده است.

در این نقل‌ها آنجا را به صورت سرزمین مبارک و مقدس نشان می‌دهد که گویی بار انداز ملائکة الله و انبیای الهی بوده و تمامی ابدال و نیکان جامعه انسانی در آنجا زیست می‌کنند. در باره وجود ابدال در شام چندین روایت وجود دارد. در یک روایت آمده است:‌

لاتسبوا اهل الشام، فان فیها الابدال؛۲

مردمان شام را دشنام ندهید؛ چرا که ابدال و پاکان در آنجا هستند.

مقصود از ابدال یک نظریه صوفیانه در باره شماری از زبدگان است که شمارشان را چهل تن دانسته‌اند و این که جانشین انبیا هستند.۳ برخی گفته‌اند چهل نفر آنان در شام و سه نفر در دیگر بلاد حضور دارند!۴ بسیاری از علما احادیث مربوط به ابدال را دروغ دانسته‌اند. این قبیل روایات عارفانه و صوفیانه معمولاً از ابوالدرداء صادر شده و یا منسوب به اوست؛ صحابی‌ای که این قبیل رفتارهای صوفیانه، به دلیل سابقه مسیحی بودن او، از وی روایت شده و حتی در این باره روایتی هم به امام علی علیه السلام منسوب است:

عن ابن المبارک، اخبرنا معمر عن الزهری، عن صفوان بن عبد الله، أن رجلاً قال یوم

1.. همان.

2.. همان، ج۲، ص۳۰۵.

3.. در باره آنان و ویژگی‌هایشان، ر.ک: تاریخ مدینة دمشق، ج۱، ص۳۰۴.

4.. لسان العرب، ذیل ماده ابدال.

صفحه از 27