صفین: اللهم العن أهل الشام! فقال له علی _ رضی الله عنه _: مه! لا تسب أهل الشام جم غفیر، فإن فیهم الأبدال؛1
به همه شامیان، یک جا دشنام ندهید که میان آنان ابدال هستند.
همان طور که اشاره شد، روایت ابن خلدون بسیار مبسوطتر و حاوی جزئیاتی در باره آخرالزمان و نقش شام و وجود ابدال در آنجا است. البته بعدها که نظریه ابدال قدری جدیتر شد، کسانی برای ایجاد تعادل گفتند:
المجتهدون بالبصره، و الفقهاء بالعراق، و الزهاد بخراسان، و البدلاء بالشام.۲
در باره دمشق آن قدر فضیلت فراوان و روایت شده در منابع اصلی حدیثی اهل سنت است که گویی هیچ تردیدی در آنها وجود ندارد. مجموعهای از آنها در تاریخ مدینة دمشق و کنز العمال یک جا گردآوری شده است. در اینجا چند نمونه نقل میشود:
در یکی از آنها زید بن ثابت روایت کرده که از رسول صلی الله علیه وآله شنید که فرمود: «طوبی للشام». آنگاه وقتی علت را پرسیدند، فرمود: «لان ملائکة الرحمن باسطو اجنحتها علیه».۳
روایت دیگر این است:
اهل الشام سوط الله تعالی فی الارض ینتقم بهم ممن یشاء من عباده؛۴
شامیان، تازیانه خداوند در روی زمین هستند و خداوند از هر کدام از بندگانش که بخواهد، به کمک آنان انتقام میگیرد.
در همان منبع، دهها حدیث دیگر از مصادر مختلف قدیمی، در فضیلت شام آمده است. نمونه دیگر این است:
عقر دارالاسلام بالشام؛۵
عقر به معنای محله آمده و در اینجا مقصود، این است که شام در وقت وقوع فتنهها، خانه و محله مؤمنان است.
1.. الملاحم و الفتن نعیم بن حماد، ج۱، ص۲۳۴؛ برای شکل مفصلتر و شگفتتر این روایت، ر.ک: تاریخ ابن خلدون، ج۱، ص۳۹۸.
2.. تاریخ مدینة دمشق، ج۱، ص۳۰۰.
3.. مسند احمد، ج۵، ص۱۸۵.
4.. همان، ج۳، ص۴۹۹.
5.. ر.ک: حدائق الانعام، مقدمه، ص۷.