در نتیجه سبب بیرغبتی گردد؛ هر چند خبر با سندهای بسیاری نزد من موجود بود.1
در همین زمینه مرحوم فیض کاشانی نیز در کتاب الوافی، با استفاده از کتب روایی دیگر، سندهای ناقص را کامل و قابل اعتبار کرده است. این مسأله در خصوص روایات من لا یحضره الفقیه بسیار با اهمیت است؛ زیرا مرحوم صدوق در بسیاری از موارد سند روایات را نقل نکرده و در مشیخه نیز طریق خود را به آن ذکر ننموده است.
قدما در صدور فتوا به قوت سند اهمیت بسیاری میدادند؛ به عنوان مثال شیخ صدوق میگوید:
من این خبر را به علت قوت اسنادش در اینجا آوردم.۲
چنان که همو گاه به شاذ بودن و منفرد بودن روایت تصریح میکند.
_ ارزیابی حدیث به شیوه متأخران
پس از قرن هفتم و با پذیرش تقسیم اربعه حدیث، از سوی بسیاری از فقیهان و محدثان، برخی از اخباریان با وجود اذعان به اعتبار روایات کتب اربعه، به ارزیابی جوامع حدیثی بر این اساس پرداختند؛ به عنوان نمونه علامه مجلسی، در کتاب گرانسنگ مرآة العقول طبق اصطلاح متأخران، به ارزیابی تک تک روایات الکافی پرداخته و با تعابیری کاملاً مختصر، اما بسیار گونه گون اقسام روایات الکافی را مشخص کرده است. وی در بررسی اسناد روایات، شیوه گزیدهگویی را برگزیده و از پرداختن به احوال یکایک راویان در زنجیره سند خودداری میورزد. در حقیقت، نتیجه نهایی بررسی رجالی خود را با تعبیرهایی از قبیل عناوین ذیل بیان میدارد: «صحیح»، «صحیح علی الاظهر»، «ضعیف علی مصطلح القوم»، «ضعیف علی المشهور» و ... .۳
باید توجه داشت که اخباریان، دیدگاههای رجالی خاص خودشان را در بررسی روایات، دخالت میدهند که بیشتر نزدیک به دیدگاه متقدمان است و گذشته از اعتبار سندی روایات، به اعتبار محتوایی آن نیز توجه دارند. بر همین اساس گاه ضعف سندی روایات را در سایه قوت محتوا نادیده میانگارد و در نهایت، به اعتبار یا عدم اعتبار روایت
1.. روضة المتقین، ج۱۴، ص۱۵۶.
2.. من لا یحضره الفقیه، ج۴، ص۱۴۶.
3.. ر.ک: مرآة العقول، ج۱، ص۲۱۰.