طالقانی بهسان بسیاری از مفسران دیگر، از روایات اسلامی برای تبیین مصداقهای مقصود برخی آیات بهره گرفته است؛ کلمهای یا عبارتی از قرآن را ذکر میکند و در سطور بعد، به یک یا چند روایت مأثور استناد میکند تا مراد از لفظ یا عبارت مورد نظر روشنتر شود؛ نظیر آنچه او ذیل آیات سوره بقره در خصوص موضوع «هدایت به صراط مستقیم» بیان میکند. پرداختن به این روشِ عادی و مرسوم، موضوع مستقیم این مقاله نیست، بلکه این مقاله میکوشد زوایایی از کوشش طالقانی را بکاود که از نوعی تمایز و خصوصیت برخوردار است.
برای تحقیق در خصوص بعد رواییِ تفسیر آیةالله طالقانی، ابتدا باید بُعد حوزوی آیةالله طالقانی را مدّ توجه قرار داد. حوزویان خوش فکر از همان ابتدا در کنار توجه به تلاشهای سیاسی اجتماعی مرحوم طالقانی، فعالیتهای علمی وی را پیگیری میکردند. نوشتههای وی در خصوص موضوعات سیاسی اجتماعی در میان حوزویان پیش از سال 1342 جایگاهی ویژه داشت. زاویه دید مرحوم طالقانی در تفسیر قرآن، برای فرهیختگان تازگی داشت و این تفسیر را از سایر تفاسیر رایج در حوزه علمیه متمایز میکرد.۱ همین نگاه سبب شد تا وی را پدید آورنده جریانی در تاریخ اندیشه اسلامی بدانند.۲
کلیاتی در باره شیوه حدیثگزاری آیةالله طالقانی
شیوه او را در حدیثگزاری میتوان به دو بخش عمده ایجابی و سلبی تقسیم کرد. از ایجابیات شیوه طالقانی این است که او نیز تا حد زیادی به سان علامه طباطبایی به بیان و تبیان بودن قرآن کریم برای هر چیز باورمند است. از این رو، او زمانی به نقل احادیث روی میآورد که از بیان سخن قرآن کریم و استنباط مراد آیات از متن و بطن خود آنها فارغ شده باشد.۳ او معمولاً تفسیر آیات را با نقلهای روایی و حدیثی آغاز نمیکند و هنگام حدیثگزاری نیز تقیدی به ذکر اصطلاحات حدیثی و تفکیک احادیث به دستههای مختلف ندارد.
طالقانی در موارد متعددی میکوشد احادیث را در قالبی متمایز از متن اصلی تفسیر بیاورد و میتوان گفت که این شیوه وی در نقل حدیث، تا حدی مشابه شیوه علامه
1.. ابوذر زمان، ص۹.
2.. جریانها و سازمانهای مذهبی ـ سیاسی ایران، ۱۳۲۰ـ ۱۳۵۷، ص۳۲۸.
3.. آیةالله طالقانی بخشهای مختلفی از تفسیر المیزان را مطالعه کرده و آن را به طور خصوصی تدریس نیز کرده بود (ر.ک: ابوذر زمان، ص۹ – ۱۰).