پژوهشی در شیوه حدیث‌گزاری تفسیر پرتوی از قرآن - صفحه 133

اهدهم، فانّهم لا یعلمون» بیرون نمی‏رفت.

طالقانی سپس در پانوشت مطلب اخیر می‌آورد:

به روایت مجمع البیان همین دعا را در همان هنگام که خون از سر و رویش جاری بود، بیان می‏کرد.۱

وی گاهی خبر را با لفظ «گویند» می‌آورد. این حالت _ که تقریباً معادل لفظ «قیل» در تفاسیری چون مجمع‌ البیان و مانند آن برای اقوال ضعیف و مرجوح است _ بیشتر در خصوص اقوالی به کار رفته که خود طالقانی آنها را مورد تأیید و تأکیدی قرار نداده است؛ چنان‌که سخن اخیر او در بالا با همین لفظ آغاز شده و او نوشته است:

شیخ طبرسی در مجمع البیان مسحور شدن رسول اکرم صلی الله علیه وآله را به این صورت نقل کرده: ... گویند: لبید بن اعصم یهودی رسول خدا صلی الله علیه وآله را سحر نمود و سپس آن را در چاهی که از آنِ بنی‌زریق بود پنهان ساخت. از این رو، آن حضرت بیمار شد. در بین خواب دو فرشته آمدند؛ یکی بالای سر و دیگری پایین پای آن حضرت نشستند و او را آگاه کردند و گفتند که آن جادو در چاه دروان و در میان پوست شاخه خرما و زیر سنگی پنهان است. آن حضرت بیدار شد و علی و زبیر و عمار را فرستاد تا آب چاه را کشیدند و تخته سنگ را برداشتند و پوست را بیرون آورده، دیدند که در آن خرده‏های موی سر و دندانه‏های شانه و دوازده گره است که با سوزن به هم دوخته شده است! پس این دو سوره نازل شد!...این روایت را عایشه و ابن عباس نقل کرده‏اند.۲

طالقانی آن‌گاه اشاره می‌کند که شیخ طبرسی، خود مضمون این اخبار را نپذیرفته است.۳

کوشش او در جمع بین مصادیق روایی مختلف در ذیل آیات

یکی از اصولی که طالقانی در تفسیر خود به کار می‌گیرد، سعی در جمع بین احتمالات متعددی است که در تفاسیر مختلف ذیل آیات قرآنی ذکر شده است. او چنین چیزی را جزئی از بلاغت قرآن کریم ذکر می‌کند. وی نظیر این جمع و تطبیق را در مضامین ذکر شده در

1.. پرتوی از قرآن، ج۵، ص۳۲۴.

2.. همان، ج۴، ص۳۱۰.

3.. همان، ج۴، ص۳۱۰.

صفحه از 144