اعتبارسنجی روایات جمع و تدوین قرآن کریم در زمان ابوبکر و عمر - صفحه 148

5. پایان نامه «تدوین و جمع آوری قرآن» که توسط محمد عیسی واعظی در مقطع کارشناسی ارشد به راهنمایی سید محمد علی ایازی در سال 1383 نوشته شده است. این پایان نامه نیز به طور مستقل به موضوع جمع و تدوین قرآن پرداخته، اما فقط گزارشی از آن ارائه داده ‌است.

تفاوت پژوهش حاضر، با پژوهش‌های پیشین در این است که این پژوهش در درجه نخست، بر روایت‌های جمع قرآن در زمان ابوبکر و عمر تکیه دارد و در ابتدا به نقد سندی این روایات با تکیه بر نظرات اهل سنت پرداخته و سپس با دسته بندی شواهد و قراین محتوایی _ که دلالت بر نظم و ترتیب قرآن و نگارش و کتابت آن در زمان رسول صلی الله علیه وآله دارند _ پایه‌های روایت‌های جمع قرآن در زمان خلیفه اول و دوم را _ که در بین اهل سنت مشهور است _ متزلزل می‌نمایید. هر کدام از این شواهد، یک قسمت از روایت‌های جمع قرآن را در زمان خلفا مورد تردید قرار دهند، کافی است تا بر این‌گونه روایت‌ها خط بطلان بکشد. شایان ذکر است که این شواهد از منابع اهل سنت استخراج شده تا تعارض موجود در منابع مشهور ایشان روشن گردد.

روایت‌های جمع قرآن در زمان ابوبکر و عمر

در این قسمت بارزترین روایات جمع و تدوین قرآن کریم در زمان خلیفه اول و دوم از کتب اهل سنت استخراج شده است. به جهت رعایت اختصار روایت‌های مشابه ذکر نمی‌شود. مهم‌ترین این روایت‌ها عبارت‌اند از:

1. هشام از پدرش عروه بن زبیر نقل کرده است که وی گفت: همانا ابوبکر کسی است که قرآن را پس از رحلت نبی اکرم صلی الله علیه وآله جمع نمود.۱

2. عروة بن الزبیر گقت: زمانی که قراء در جنگ یمامه کشته شدند، ابوبکر ترسید قرآن از بین برود؛ به همین جهت تیمی را برای جمع قرآن تشکیل داد و به عمر و زید دستور داد که بر در مسجد بنشینند و از هیچ‌کس چیزی از قرآن نپذیرند، مگر این که دو نفر مرد بدان شهادت دهند. در آن صورت بنویسند.۲

1.. کتاب المصاحف، ص۴۸. حدیث از نوع منقطع است؛ زیرا در سند این حدیث منظور از پدر هشام؛ عروه بن زبیر است که هیچ‌گاه ابوبکر را ندیده است و نمی‌تواند از وی حدیث نقل کنند؛ زیرا او در سال هیجده هجری متولد شده، در حالی که ابوبکر در سال سیزده هجری وفات کردند (تقریب التهذیب، ج۱، ص۶۷۱).

2.. فتح الباری، ج۹، ص۱۲؛ جمال القراء و کمال القراء، ج۱، ص۸۶؛ المرشد الوجیز الی علوم تتعلق بالکتاب العزیز، ص۵۵. اسنادش، به دلیلی که در روایت پیشین بیان گردید، منقطع است.

صفحه از 173