داشتهاند تا بتوانند بگویند که پیامبر صلی الله علیه وآله قرآن را از روی افسانههای گذشتگان نوشته است. و نکته قابل ملاحظه، این که زمانی که مشرکان آیات مکتوب را در اختیار داشتند، چگونه امکان داشت مسلمانان آنها را در اختیار نداشته باشند و با از کشته شدن حافظان ترس از بین رفتن قرآن وجود داشته باشد.
بنا بر این، از اشارهها و نکتههای موجود در خود قرآن این چنین برداشت میشود که مسأله نگارش و کتابت قرآن امری نوظهور و بدیع نبود که انجمن جمع قرآن در عصر خلفا از انجام آن ترس و واهمه داشته باشند، بلکه طبق مضمون آیات، در عصر نزول، ابزار نگارش در دسترس بوده تا جایی که مشرکین آیات قرآن را افسانههای پیشینیان میپنداشتند که پیامبر صلی الله علیه وآله دستور به رونوشت از آنها را داده بود.
ج) معیار سنت
برای بررسی روایات جمع قرآن در زمان ابوبکر و عمر، معیار دیگری که میتوان آن را به کار گرفت، سنت رسول خدا صلی الله علیه وآله است. شایان ذکر است روایتهایی که حکایت از جمع و تدوین قرآن در زمان رسول صلی الله علیه وآله دارند، از منابع روایی اهل سنت استخراج گردیدهاند تا اولاً، شاهد مثالهای برای تضعیف روایتهای جمع قرآن در زمان خلیفه اول و دوم باشند و ثانیاً، تناقضهای موجود در کتب روایی مهم و مورد اعتماد اهل سنت، در باره این وادی از علوم قرآنی آشکار گردند. مهمترین و بارزترین موارد سنت نبوی در این رابطه عبارتاند از:
1. نظم و ترتیب آیات و سورهها
در بخش نخست، با نگاهی به اسناد و مدارک جمع قرآن، در برابر روایاتی که میگوید جمع قرآن، پس از پیامبر صلی الله علیه وآله بوده، اخباری وجود دارد که روشن میکند قرآن در عهد پیامبر صلی الله علیه وآله جمع گردیده و آیهها و سورههای آن منظم و مرتب شده است. یعقوبی در تاریخش و زرکشی در کتاب البرهان چنین نقل کردهاند:
هر گاه بر پیامبر آیه و سورهای نازل میشد، میفرمودند که آنها را بنویسید و در باره آیههای پراکنده میفرمودند که این آیه را در فلان سوره قرار دهید.۱
همچنین، خازن در تفسیر لباب التأویل نقل میکند:
1.. تاریخ الیعقوبی، ج۲، ص۴۳؛ البرهان فی علوم القرآن، ج۱، ص۳۲۵.