نویسندگانی داشته است که وحی را مینوشتند. مورخان نیز نام نویسندگان را به صراحت یاد کردهاند.
در کتابهای تاریخی، نصوص زیادی در اختیار است که بر این واقعیت دلالت دارد؛ به عنوان نمونه در کتب اهل سنت آمده است:
عمر با برآشفتگی به سوی خواهرش و شوهر او رفت که ناگاه دریافت خبّاب بن ارت از روی نسخهای سوره طه را به آنها آموزش میدهد. آنها با آگاهی یافتن از آمدن عمر، خبّاب را در صندوقخانه پنهان کردند و نسخه را نیز مخفی ساختند ... عمر به آنها گفت: آنچه را که میخواندید، به من بدهید تا ببینم محمّد چه آورده است. خواهر آن را به او داد و او آن را خواند و از فصاحت و بلاغت آن در شگفت شد.۱
بنا بر این، روایتهای جمع و تدوین قرآن کریم در زمان خلفا با واقعیتهای مسلّم تاریخی در زمان رسول خدا صلی الله علیه وآله متعارض هستند. از طرف دیگر، اگر بپذیریم که ابوبکر قرآن را از منابع پراکنده گرد آورد و قبل از ایشان قرآن کریم جمع آوری نشده بود، با توجه به این که ابوبکر تنها دو سال و دو ماه خلافت کرد و این مدت برای جمع قرآن که در دست آن همه اشخاص پراکنده بود، کوتاه به نظر میرسد؛ به ویژه اگر جنگ یمامه را سبب واقعی بدانیم، فرصت باقی مانده فقط پانزده ماه خواهد بود.
و) معیار اجماع
از جمله معیارهایی که گاه برای نقد روایات از آن استفاده میشود، معیار اجماع است؛ اعم از آن که اجماع مسلمانان باشد یا اجماع امامیه، که در هر دو صورت دارای اعتبار است.
یکی از اشکالاتی که به روایات تدوین قرآن در دوران خلفا وارد شده، این است که اگر بپذیریم این روایات صحیح و مورد اعتماد است، باید اجماع مسلمانان در پذیرفتن قرآن با تواتر را نفی کنیم؛ زیرا این روایات میگویند که زید بن ثابت یا عمر بن خطاب اعلام کردند که تنها با شهادت دادن دو نفر و حتی یک نفر آیهای را ثبت کنند.
آیةاللّه خویی در تقریر این اشکال در کتاب البیان مینویسند:
تمام مسلمانان برای اثبات قرآن بودن، سخن و راهی جز تواتر و نقلهای فراوان و
1.. السیرة النبویة، ج۱، ص۳۶۵ – ۳۷۰.