کرده است.۱
شیخ بهایی بر این باور بود که گوینده حدّثنا ابن سکون است.۲ و دیگری، عمید الرؤساء (م610ق)۳ هبة الله بن حامد، لغوی۴ مشهور است. او را فاضل، جلیل، دارای کتاب،۵ محقق، بارع، ضابط،۶ ادیب و از بزرگان اصحاب دانستهاند.۷ میر داماد۸ و علیخان مدنی شیرازی،۹ گوینده حدّثنا را عمید الرؤساء دانستهاند. با توجّه به هم طبقه بودن ابن سکون و عمید الرؤساء، هر دو نفر را میتوان به عنوان گوینده حدّثنا، به شمار آورد؛ چنان که از برخی اجازهنامهها برمیآید.۱۰ به هر حال، گوینده حدّثنا، هر یک از ایشان باشد، به اعتبارِ سند زیان نمیرساند؛ زیرا هر دو بزرگوار مدح شدهاند.
(2) بهاء الشرف: سیّد أجلّ نجم الدین أبو الحسن محمّد بن الحسن بن أحمد بن علی بن محمّد بن عمر بن یحیی العلوی الحسینی.
نخستین اسم ظاهری که در سند صحیفه بررسی میشود، بهاء الشرف از شخصیّتهای قرن ششم است. وی از نوادگان امام سجّاد _ علیه السلام _ بود. جدّ اعلای وی «حسین، ذو الدمعة»، تربیت شده امام صادق _ علیه السلام _ بود۱۱ و نزد ایشان جایگاه خاصی داشت. افزون بر ابن سکون و عمید الرؤساء، یازده تن از عالمان صحیفه را از بهاء الشرف نقل کردهاند که شاید در اعتماد افزایی به بهاءالشرف مؤثر باشد.۱۲
1.. أمل الآمل، ج۲، ص۲۰۳، ش۶۱۵.
2.. ریاض السالکین فی شرح صحیفة سیّد السّاجدین، ج۱، ص۵۳.
3.. الذریعه، ج۱، ص۲۶۲.
4.. همان، ج ۱۸، ص۸۵؛ معجم المؤلّفین، ج۱۳، ص۱۳۶.
5.. أمل الآمل، ص۳۴۲، ش۱۰۵۳.
6.. در اجازه شهید ثانی به پدرِ شیخ بهایی: الشیخ الإمام المحقق الضابط البارع (بحار الانوار، ج۱۰۸، ص۱۵۸).
7.. شرح الصحیفه، ص۴۵.
8.. بحار الانوار، ج۱۱۰، ص۱۶۲ و ص۲۱۲، صورة اجازة کبیرة؛ نیز ر. ک: ریاض العلماء، ج۵، ص۳۰۹.
9.. عمدة الطالب، ص۲۶۱.
10.. کاملترین فهرست راویان چنین است: ۱. محمّد بن جعفر مشهدی، مؤلف المزار الکبیر (تولد: حدود ۵۱۰)، ۲. جعفر بن علی بن جعفر مشهدی، ۳. هبة الله بن نما، ۴. جعفر بن ابی الفضل محمّد بن محمّد بن شعرة، ۵. ابو القاسم بن الزکی العلوی، ۶. ضیاء الدین ابو الفتح محمّد بن محمّد الحائری (ابن الجعفریّة)، ۷. سالم بن قبادویه (قبارویه)، ۸. عربی بن مسافر العبادی الحلّی، ۹. ابو طالب، حمزة بن محمّد بن احمد بن شهریار الخازن، ۱۰. محمّد بن ادریس الحلّی، ۱۱. نظام الشرف ابو الحسن بن العریض (الصحیفه السجادیة الجامعة، ص۶۱۳ _ ۶۱۵؛ خاتمة المستدرک، ج۳، ص۵۱). محدث نوری نام محمّد بن جعفر مشهدی را نیاورده است؛ در حالیکه ایشان هم مستقیماً از بهاء الشرف روایت شنیده است (ر.ک: بحار الانوار، ج۱۰۹، ص۴۷).