2. بحثهای تئوری درباره الموضوعات شمارههای 12، 13 و 15؛
3. استخراج احادیث موضوع و ضعیف در شیعه، شمارههای 3، 6، 7، 8، 9، 11 و 14.
از میان این سه گروه آنچه مستقیماً به گردآوری الموضوعات در شیعه مرتبط است، گروه سوم است. از میان این هفت اثر، پنچ اثر (شمارههای 7، 8، 9، 11 و 14) آن را افرادی نوشتهاند که در جامعه سنتی شیعه از مقبولیت فکری نداشته و برخی آنان را «تجدیدنظر طلب در عقاید شیعه» معرفی کردهاند.۱
در حقیقت دو اثر میماند که نویسندگان آن از پایگاه سنتی برخوردارند. یعنی کتاب الأخبار الدخیله و الموضوعات فی الأخبار والآثار.
نیمی از کتاب دوم نیز، چنان که در معرفیاش گذشت، به منابع اهل سنت اختصاص دارد.
ب. عوامل عدم اهتمام جدّی شيعه به نگارش «الموضوعات»
حال این پرسش خودنمایی میکند که سبب کمی و نیز تأخیر در نگارش الموضوعات در شیعه چیست؟ این پرسش تاکنون مورد بررسی و کاوش محققان و پژوهشگران قرار نگرفته است و آنچه به عنوان پاسخ مطرح میشود، از لا به لای کلمات محققان شیعی استخراج شده و یا حدسهایی است که قابل طرح و تأمل است. به نظر میرسد بتوان به این علل و عوامل اشاره کرد:
1. کتابت حديث در شيعه و مراقبت امامان و محدثان
حدیث شیعه به جهت عدم منع کتابت در قرون نخستین و نیز مراقبت امامان _ علیهمالسلام _ در دورههای بعد و شاگردان آنها از آسیبها و آفتها مصون مانده است.
1.. در کتابهای جریانها و سازمانهای مذهبی - سیاسی ایران، فصل هشتم، صفحه ۱۰۱۱ تا ۱۰۹۷ از چاپ سیزدهم با عنوان «جریانهای تجدیدنظر طلب در عقاید شیعه» به معرفی افکار و اندیشههای پانزده نفر پرداخته است که حیدر علی قلمداران، سید ابو الفضل برقعی، مصطفی حسینی طباطبایی و نعمت الله صالحی نجف آبادی از آن جملهاند و تنها سید احمد قپانچی - که مربوط به دورههای اخیر است - در آن مجموعه نیامده است. نویسنده این افراد را با این اوصاف (ص ۱۰۱۳ - ۱۰۱۵) معرفی میکند:
- فاصله گرفته از مرجعیت رسمی دینی و روحانیت در بُعد فکری و دین شناسانه و عدم پذیرش رهبری آنان،
- تأثیرپذیری از نگرش وهابی،
- تأثیرپذیری از خردورزی غربی،
- قرآنگرایی و بیاعتنایی به حدیث،
- ایجاد مناسبات مخصوص میان خود و مریدها و نوعی فرقه سازی.