نوشتار مؤلف، به اشتباهات و نقدهای وارد بر آن اشاره شده است.
1. بررسی ادعای «تقیه به عنوان یكی از اصول دین و شاخصه تمایز شیعه»
کلبرگ در چکیده مقاله، از تقیه به عنوان یکی از شاخصههای تمایز شیعیان امامی و اصلی از اصول اعتقادی آنان یاد کرده است؛۱ به عبارتی، او با این جمله، باور و عمل بر اساس تقیه را منحصر به یک فرقه از میان تمام فرقههای اسلامی کرده و تقیه را به رتبه اصول عقاید بالا برده است. این مطلب از دو جهت قابل نقد و بررسی است:
الف. اولین اشکالی که به کلبرگ وارد است، منحصر دانستن تقیه به شیعه امامیه است؛ حال آن که تقیه اصلی قرآنی است که حداقل دو آیه از قرآن کریم بر این انگاره دلالت میکند:
«لا یتَّخِذِ الْمُؤمِنُونَ الْكافِرینَ أوْلِیاءَ مِنْ دُون الْمُؤْمِنینَ وَ مَنْ یفْعَلْ ذلِكَ فَلَیسَ مِنَ اللَّهِ فی شَیءٍ إلاَّ أنْ تَتَّقُوا مِنْهُمْ تُقاة...۲».۳
و نیز:
«مَنْ كَفَرَ بِاللَّهِ مِنْ بَعْدِ إیمانِهِ إلاَّ مَنْ أكْرِهَ وَ قَلْبُهُ مُطْمَئِنٌّ بِالْإیمان...۴».۵
در سیره عملی پیامبر _ صلی الله علیه و آله _ نیز میتوان نمونههای متعددی از عمل به تقیه را نشان داد.۶ علمای بزرگ اهل سنت نیز به صراحت در جوامع روایی و آثار تفسیری، تاریخی و فقهی خود به مسأله تقیه اهتمام نشان داده و به گونهای بحث نمودهاند که نشاندهنده پذیرش این اصل از سوی نویسندگان آن بوده است. به این منظور به پارهای از این نوشتارها اشاره مینماییم: بخاری (م256 ق) در باب اکراه از کتاب الصحیح خود، با نقل روایتی از حسن بصری به مسأله تقیه و مشروعیت آن تا روز قیامت اشاره میکند.۷
1.. Some Imāmī-shīī Views on Taqiyya, p ۳۹۵.
2.. افراد با ایمان نباید به جاى مؤمنان، کافران را دوست و سرپرست خود انتخاب کنند و هر کس چنین کند، هیچ رابطهاى با خدا ندارد [و پیوند او به کلی از خدا گسسته میشود] مگر این که از آنها بپرهیزید [و به خاطر هدفهاى مهمترى تقیّه کنید] (سوره آل عمران، آیه ۲۸).
3.. احکام القرآن، ج۲، ص۲۹۰؛ البحر المحیط فی التفسیر، ج۳، ص۹۳ - ۹۴.
4.. هر کس پس از ایمان آوردن خود، به خدا کفر ورزد [عذابی سخت خواهد داشت] مگر آن کس که مجبور شده و [لی] قلبش به ایمان اطمینان دارد (سوره نحل، آیه ۱۰۶).
5.. الکشاف، ج۲، ص۶۳۶-۶۳۷؛ المحرر الوجیز فی تفسیر الکتاب العزیز، ج۳، ص۴۲۳.
6.. نقش تقیه در استنباط، ص۷۲-۷۴.
7.. الجامع الصحیح، ج۸، ص۵۵.