نقدی روایی ــــ کلامی بر دیدگاه اتان كلبرگ در موضوع «تقیه از منظر شیعه امامیه» - صفحه 156

کلامی و اعتقادی _ که بحث از تقیه به میان آمده است _ نامی از اصل بودن آن در منظومه اعتقادات امامیه برده نشده است.۱ احتمالاً کلبرگ ظاهر احادیثی چون «إن التقیة من دینی و دین آبائی، و لا دین لمن لا تقیة له»۲ و «من لا تقیة له لا دین له»۳ و نظایر آن را ملاک دانسته و چنین سخنی را به رشته تحریر درآورده است؛ حال، آن که احادیث فوق، از باب مجاز صادر شده۴ تا بدین وسیله اهمیت بالای آن را برای مخاطبان خود گوش‌زد نماید. چنین رویکردی در دیگر احادیث نیز قابل پی‌جویی است؛ به عنوان نمونه، می‌توان به «لا صلاة لجار المسجد إلّا فی المسجد» اشاره کرد.۵

از نقطه نظر دیگر باید به ترکیب «اصول دین» توجه کرد؛ چرا که مشمول مواردی است که فی‌الجمله اسلام به وسیله‌ آنها متحقق می‌شود؛۶ حال آن که تقیه چنین خصوصیتی ندارد. باید از کلبرگ این سؤال را پرسید که چگونه تقیه می‌تواند جزء اصول دین باشد، حال آن که گاه علاوه بر وجوب، احکام پنج‌گانه دیگر، یعنی حرمت، کراهت، استحباب و اباحه نیز بر آن حمل می‌شود؛۷ در حالی که اگر تقیه از اصول دین باشد، همیشه باید به صورت پیش‌فرض واجب ‌باشد. جایگاه بحث از تقیه نیز می‌تواند شاهد دیگری در فرعی دانستن این گزاره دینی باشد؛ چرا که تقیه بیش از همه در کتاب‌های فقهی _ حدیثی، به عنوان یکی از مباحث فرعی باب امر به معروف و نهی از منکر۸ و یا به عنوان یک قاعده فقهی۹ مطرح شده است و نه به عنوان اصول دین در کتب کلامی. البته باید خاطر نشان کرد که این شبهه، اولین بار از سوی کلبرگ مطرح نشده است، بلکه قبل از آن نیز وجود داشته است. اولین بار ابن تیمیه تقیه را جزء اصول دین امامیه به شمار آورده و نوشته است:

رافضیان نفاق را از اصول دین خود قرار داده و آن را تقیه نامیده‌اند، و در این

1.. به عنوان نمونه ر.ک: الاعتقادات، ص۱۰۷- ۱۰۹.

2.. الکافی، ج۲، ص۲۲۴؛ المحاسن، ج۱، ص۲۵۵.

3.. فقه الرضا، ص۳۳۸.

4.. الانصاف، ج۲، ص۳۲۷.

5.. وسائل الشیعة، ج۵، ص۱۹۴.

6.. البراهین القاطعة فی شرح تجرید العقائد الساطعة، ج۱، ص۶۹.

7.. اوائل المقالات، ص۱۱۸؛ القواعد و الفوائد، ج۲، ص۱۵۷- ۱۵۸؛ رسائل فقهیة، ص۷۳.

8.. وسائل الشیعة، ج۱۶، ص۲۰۳-۲۵۵.

9.. نضد القواعد الفقهیة علی مذهب الإمامیة، ص۲۶۸ - ۲۷۲؛ القواعد الفقهیة، ج۵، ص۴۷.

صفحه از 177