سندی کتب چهارگانه، در هنگام برخورد با روایات متعارض از حمل بر تقیه به عنوان مستحکمترین پناهگاه استفاده نمودهاند.۱ با سیری در کتابهایی مانند الوافی، وسائل الشیعة، بحار الانوار، مراة العقول، الحدائق الناظرة و... _ که نویسندگان آنها گرایش اخباری داشتهاند _ میتوان سود جستن از تقیه به عنوان راه حل تعارض روایات را مشاهده نمود. بنا بر این، اصل این مناقشه توهمی بیش نبوده و در این مقام، قابل استناد نیست.
نتیجه
1. پژوهشها و تحلیلهای مستشرقان از آیات قرآنی و مطالب حدیثی و کلامی نیاز به نقدهای اساسی دارد.
2. بر خلاف دیدگاه کلبرگ، تقیه اصلی از اصول دینی شیعیان امامی نیست، بلکه امری قرآنی و عقلانی است که از سوی سایر اقلیتهای شیعی و نیز مذاهب مختلف اهل سنت پذیرفته شده است، اما شیعیان به دلیل زندگی در شرایط خفقانآمیز از آن بیشتر استفاده نمودهاند. بنا بر این، هیچگاه شیعیان تقیه را از اصول دین خود به شمار نیاوردهاند.
3. بر خلاف نظر نویسنده، حکم کلی به جواز تقیه نسبت به امور اعتقادی و حرمت آن نسبت به وجوه تمایز شیعیان امامی، در برابر مذاهب اهل سنت، نه تنها در میان امامیه معتقدانی ندارد، بلکه در تعارض با ظاهر آیات و صریح روایات و واقعیات تاریخی قرار دارد. دلیل محکمتر آن که تقیه برای پنهان نمودن عقاید و مذهب برای حفظ مصلحتی بزرگتر تشریع شده است، چگونه ممکن است مکلف، در امور عبادی موظف به رعایت تقیه باشد، ولی در اظهار اصول عقاید مجاز به استفاده از آن نباشد؟
4. بر خلاف آنچه کلبرگ مطرح مینماید، تفاوت فتوا و نوشتههای اندیشمندان امامیه در موضوع تقیه در طول قرون مختلف، ناشی از تفاوت رویکردهای آنان _ به صورت کلی پذیرش یا عدم پذیرش _ نبوده است، بلکه عموم احکام تکلیفی ارائه شده از سوی آنان، بر محور بقای مذهب و معتقدان آن سیر مینماید و در صورت عدم توقف بقای مذهب بر انجام یا ترک تقیه، فرد میان التزام به تقیه و حفظ جان خود و یا ترک آن و انتخاب شهادت در راه خدا مخیر است.
5. بر خلاف دیدگاه اتان کلبرگ، اخباریان نیز در میان شیعیان امامی، مشکلات ناشی
1.. نقش تقیه در استنباط، ص۲۵۰.