میشده است.۱
نتیجه
از مجموع آنچه در پژوهش حاضر به تفصیل مورد مطالعه و بررسی قرار گرفت، مطالب زیر به دست میآید:
1. گزارشهای فراوان بر جای مانده از محدّثان متقدّم امامی حکایت از آن دارد که منابع مکتوب حدیثی در فرآیند احراز صدور نزد محدّثان متقدّم امامی نقش بسزایی داشته است. در چنین فرآیند مبتنی بر معیارهای متعدد و روشهای پیچیده نظام قراین، اوصاف و ویژگیهای نوشتهجات مختلف حدیثی تحت عناوینی چون «کتاب»، «اصل»، «جزء» و «نسخه» در اطمینان و وثوق به صدور احادیث مورد توجه قرار میگرفته است. در یک تعبیر کلی میتوان از این اوصاف و ویژگیها تحت عنوان «آگاهیهای مربوط به منبع مکتوب» (نقد منبعی) یاد کرد.
2. نمونه روشنی از توجه متقدّمان به نقش و تأثیر مؤلفههای کتابْمحور در ارزیابیهای صدوری احادیث در مقدّمه کتاب من لا یحضره الفقیه شیخ صدوق (م381ق) بازتاب یافته است. شماری از عالمان متأخّر، همچون شیخ حسن بن زینالدین عاملی، شیخ بهایی، میرداماد و برخی اخباریان، مانند ملا محمد امین استرآبادی، فیض کاشانی و شیخ حر عاملی نیز بر این حقیقت تأکید دارند. تأثیر این مؤلفهها تا بدانجاست که همین عالمان از آن به مثابه یکی از تفاوتهای بنیادین میان حدیثپژوهی متقدّمان و متأخّران یاد کردهاند.
3. مقصود از جایگاه «نقد منبع مکتوب» در دستگاه نظاممند ارزیابیهای حدیثی قدما بدان معناست که حدیث با عنایت به مأخذ و مصدر مکتوبی که از آن گرفته شده، نقد و بررسی میشود. بر پایه این شیوه، نقد و بررسی متن حدیث بر اعتبار و ردّ کتاب و نسخهها/تحریرهای آن تکیهای ویژه داشته است، تا آنجا که میتوان گفت همه تلاش متقدّمان امامی در فرآیند نقد منبعی، بر دستیابی به میراث مکتوب معتبر و قابل اعتماد حدیثی به طرق مختلف معطوف بوده است.
3. نتایج توجه قدما به اعتبار کتابهای اولیه حدیثی در اوصافی چون «مُعتمدٌ»، «مُعتمدٌ عَلیه» و «مَعمولٌ عَلیه / عَلیها» در فهارس کهنِ بر جای مانده بازتاب یافته است.
1.. Tradition and Survival, p. xv, note ۱۴.