درآمد
از سدههای پیش در میان دانشوران حدیث و فقهِ شیعه چنین شهرت یافته است که دانشمندان حدیث، فقه و اصول را به دو دسته «متقدّمان» (قدما) و «متأخّران» تقسیم میکنند. مرزی دقیق میان این دو گروه تعریف نشده است، اما عالمان حدیث معمولاً شیخ طوسی _ که از او به «لسان القدماء» یاد میشود۱ _ و عالمان پیش از وی را از متقدّمان میدانند.۲ در برخی متون فقهی پس از سده هفتم هجری، محقق حلّی (م676ق) و چه بسا علامه حلّی (م726ق) حد فاصل میان متقدّمان و متأخّران به شمار آمدهاند؛ به این معنا که پیش از این دو را متقدّمان و پس از ایشان را متأخّران قلمداد کردهاند.۳ اگر در باره مرز دقیق میان متقدّمان و متأخّران اندکی گفت و گو باشد، در این نکته گفت و گویی نیست که شیوهها و معیارهای این دو دسته از دانشوران در گستره ارزیابی و اعتماد به احادیث یکسان نبوده است.
آگاهیهای ما در باره سنت حدیثپژوهی محدّثان متقدّم به ویژه در حوزه اعتبارسنجی احادیث اندک و محدود به برخی گزارشهای عالمان متأخّر است. گفتنی است که این اطلاعات در مواردی پیچیده و متحیرکننده است؛ بهگونهای که برخی عالمان آن زمان بر این باور شدهاند که عالمان حدیثگرای معاصرشان به نقدهای سندی _ رجالی در سنجشهای اعتباری احادیث یکسره بیتوجه بودهاند؛ نگرشی که از سوی برخی پژوهشگران معاصر نیز به مثابه نقدی بر سنت حدیثی تشیع امامی مطرح شده است.۴
ظاهراً شیخ حسن بن زینالدین عاملی (م1011ق) صاحب المعالم نخستین عالمی است که به تفاوت بنیادین مبانی حدیثپژوهی قدما و متأخّران اشاره کرده و در مقدمه کتاب مُنتقی الجُمان فی الأحادیث الصحاح و الحسان، به ویژه مقدمه اول و دوم و هشتم، به برخی مبانی حدیث پژوهش عالمان متقدّم و متأخّر و تفاوت آنها اشاره دارد. پس از وی، دیگر عالمان، همچون شیخ بهایی و به طور خاص، عالمان اخباری، مانند فیض کاشانی
1.. ر.ک: سماء المقال، ج۲، ص۲۹۸، ش۳۰۰.
2.. خاتمة مستدرک الوسائل، ج۱، ص۳۰۸.
3.. برای نمونه ر.ک: ذکری الشیعة، ج۱، ص۶-۷.
4.. در این باره ر.ک: تصحیح اعتقادات الإمامیة، ص۸۸؛ رسائل الشریف المرتضی، ج۱، ص۲۱۱ – ۲۱۲؛ مشکلة الحدیث، ص۲۴۹-۲۵۴.