این وقایع در حالی در منابع معتبر اهل سنت نقل شده است که عمر فلاته با ادبیاتی خاص به معرفی صحابه پیامبر پرداخته و _ گویا غیر مستقیم _ در صدد اثبات عصمت آنان بر آمده است! زیرا وی با تأکید بر التزام قولی و عملی اصحاب از پیامبر، چنین القا کرده است که صحابه پیامبر همگی از قول و فعل رسول خدا پیروی کرده و هیچ گاه دروغ نگفتهاند؛ چه رسد به نسبت دروغ به پیامبر که اهمیتش بیشتر و عقوبتش شدیدتر است!۱ از سوی دیگر، جایگاه والا و تاثیرگذار پیامبر در میان مسلمانان، خود فرصتی بود برای سودجویان و بیماردلان که از زبان رسول خدا صلی الله علیه و آله سخنانی را در جهت منافع خویش نقل و نشر دهند و این مسأله، اگر چه عاملی بر جعل حدیث به شمار نمیرود، لکن دستکم، زمینه پیدایش و شکلگیری احادیث دروغین را پدید میآورد.
3. بازکاوی نقلهای دیگر روایت ابن عباس
عمر فلاته در تأیید این نکته که روایات نقل شده در باره وقوع جعل حدیث، تنها به امتناع صحابه از قبول احادیث ساختگی اشاره دارد و نسبت به وقوع احادیث دروغین دلالتی ندارد، به روایتی از ابن عباس (68 ق) استناد کرده است که گفت:
انّا کنا مرةً اذا سمعنا رجلاً یقول: «قال رسول الله صلی الله علیه و آله»، ابتدرته ابصارنا و اصغینا الیه بآذاننا فلما رکب الناس الصعب و الذلول لم نأخذ من الناس الا ما نعرف.۲
این در حالی است که اگر روایت ابن عباس تنها با همین عبارت نقل شده بود، شاید برداشت عمر فلاته از مضمون روایت (احتیاط اصحاب در پذیرش احادیث نبوی) قابل قبول به نظر میرسید؛ اما وقتی دیگر نقلهای این روایت را _ دست کم در همان منبع مورد استناد وی _ از نظر میگذرانیم، در مییابیم که قراینی متنی موجود در حدیث، از وقوع پدیده جعل حکایت میکند؛ چنان که مسلم در صحیح خود آورده است:
فقال له ابن عباس: انا کنا نحدث عن رسول الله صلی الله علیه و آله إذ لم یکن یکذب علیه، فلما رکب الناس الصعب والذلول ترکنا الحدیث عنه.۳
1.. «کل هذه الاحادیث و غیرها من الاحادیث التی جاءت عنه صلی الله علیه و آله محذراً فیها من الکذب مطلقاً، جعلت الصحابة یتحرون الصدق فی اقوالهم و افعالهم... لکل هذا، عاش الرعیل الأول من اصحاب رسول الله صلی الله علیه و آله و هم مجانبون للکذب هاجرون له...» (الوضع فی الحدیث، ج۱، ص۱۷۷ و ۱۷۸).
2.. الجامع الصحیح، ج۱، ص۱۰.
3.. همان، ج۱، ص۱۰؛ السنن، ج۱، ص۱۱۳.