۳۳.امام كاظم عليه السلام :روز مباهله، ۱ روز بيست و چهارم ذى حجّه است . در آن روز، ابتدا غسل مى كنى و سپس هر اندازه كه خواستى، نماز مى خوانى و بعد از هر دو ركعتى كه خواندى ، هفتاد مرتبه استغفار مى گويى. آن گاه بر مى خيزى و نگاهت را به موضع سجده ات مى اندازى و مى گويى : «ستايش، خدايى را كه پروردگار جهانيان است . ستايش، خدايى را كه شكافنده آسمان ها و زمين است . ستايش، خدايى را كه آنچه در آسمان ها و زمين است، از آنِ اوست . «سپاس، خدايى را كه آسمان ها و زمين را آفريد ، و تاريكى ها و روشنايى را ايجاد كرد و با اين حال ، كافران براى پروردگار خود، همتا مى آورند» . ستايش، خدايى را كه آنچه را نمى دانستم، به من شناساند و اگر شناساندن او به من نبود، بى گمان، هلاك مى شدم ؛ چرا كه او فرموده ـ و فرموده او راست است ـ كه : «بگو : من از شما براى آن [رسالتم]، مزدى نمى خواهم، مگر دوستى با خويشان» . پس خويشان را برايم بيان فرمود .
نيز فرمود : «خدا ، در حقيقت ، مى خواهد پليدى را تنها از شما اهل بيت بزدايد و شما را كاملاً پاك گرداند» . پس ، بعد از بيان خويشاوندى ، بيت را برايم بيان فرمود و سپس به بيان راستگويانى پرداخت كه به ما امر كرده با آنان باشيم و به ايشان ارجاع دهيم ، آن جا كه مى فرمايد : «اى كسانى كه ايمان آورده ايد ! از خدا بترسيد و با راستگويان باشيد» ، و اين راستگويان را روشن ساخت و اوصاف آنان را شرح داد با اين سخنش : «پس بگو : بياييد پسرانمان و پسرانتان را و زنانمان و زنانتان را و خودمان و خودتان را بخوانيم، سپس مباهله كنيم و لعنت خدا را بر دروغگويان قرار دهيم» . «پس تو را سپاس ـ اى پروردگار من ـ و منّت، تو را كه هدايتم كردى و ارشادم نمودى تا اهل و بيت و خويشاوندى بر من پوشيده نماند ، و زنان و فرزندان و مردان آنها را به من شناساندى .
بار خدايا ! به تو تقرّب مى جويم، به واسطه آن مقامى كه با شناساندن جايگاه آن به مؤمنان ، و بيان نمودن برترى اهل آن مقام ـ همانان كه به وسيله ايشان، باطل بودن دشمنانت را اثبات كردى و پايه هاى دينت را استوار ساختى ـ ، بزرگ ترين لطف و بيشترين محبّت را به مؤمنان نمودى ، و اگر نبود اين مقام ارجمند كه به واسطه آن، ما را نجات دادى و به پيروى خاندان بر حقّ پيامبرت و سخنگويان راستين تو ـ كه همانا از گفتار بيهوده و كردار پليد، نگاهشان داشتى ـ راه نمايى مان كردى ، بى گمان، پيروان اسلام [در برابر ملحدان]، شكست مى خوردند و عقيده ملحدان و كردار منكران، چيره مى گشت . پس ستايش، تو راست و منّت تو را ، و سپاس تو را بر نعمت ها و نيكى هايت .
بار خدايا ! بر محمّد و خاندان محمّد، درود فرست ؛ همانان كه فرمان بردارى از ايشان را بر ما واجب ساختى ، و ولايتشان را بر گردن ما نهادى ، و با شناخت آنان، ما را گرامى داشتى ، و به دنباله روى از آنان مفتخرمان ساختى ، و با گفتار [و عقيده ]استوارى كه اين بزرگواران آن را به ما شناساندند ، استوارمان نمودى . پس كمكمان كن تا آنچه را كه به ما شناساندند، در پيش گيريم ، و از جانب ما به محمّد ، بِدان سبب كه خلق تو را راه نمايى نمود و براى رساندن پيام تو، نهايتِ تلاشش را به كار برد و در راه بر پا كردن دينت، جان خود را به خطر افكند ، برترين پاداش را عطا فرما ، و [درود فرست ]بر برادر و وصىّ او و راه نما به دين او و بر پا دارنده سنّت او ، على امير مؤمنان ، و درود فرست بر امامان از فرزندان راستگوى او ؛ همانان كه اطاعت از ايشان را به اطاعت از خود، پيوند زدى ، و با شفاعت آنان، ما را در سراى كرامتت در آور ، اى مهربان ترينِ مهربانان !
بار خدايا ! اينان اند اصحاب كسا و عباى روز مباهله . آنان را شفيع ما قرار ده . به حقّ آن مقام ارجمند و آن روزِ به ياد ماندنى، از تو مى خواهم كه مرا بيامرزى و توبه ام را بپذيرى كه به راستى، تو توبه پذير و مهربانى .
بار خدايا ! من گواهى مى دهم كه جان ها و سرشت آنان، يكى است و آن درختى است كه ريشه و شاخه ها [و برگ ها]يش پاك اند . به حقّ آنان، بر ما رحم كن و به بركت ولايت ايشان، ما را از جايگاه هاى خوارى در دنيا و آخرت، پناه ده ، و به واسطه محبّت ما به آنان و اقرارمان به برترى شان و پيروى مان از راه و رسم آنان و قدم نهادنمان در راه درست آنان و اعتقادمان به يكتايى تو ـ كه ايشان آن را به ما شناساندند ـ و بزرگداشت مقام تو و مقدّس شمردن نام هاى تو و سپاس گزاردن نعمت هاى تو و نفى حلول صفات در تو و [نفى ]احاطه علم [ما] به تو و در وهم گنجيدن تو ـ كه آنان ما را از اين همه آگاه ساختند ـ ، ما را از هراس هاى روز قيامت، در امن و امان بدار؛ زيرا اين بزرگواران را تو حجّت بر خَلقت قرار دادى و نيز نشانه توحيدت و هدايتگرانى كه از كار [و فرمان] تو آگاه سازند و به دين تو راه نمايى كنند و آنچه را بر بندگانت مشكل گشته است، روشن سازند ، و آنان را درى براى معجزات قرار دادى ـ معجزاتى كه هر كس غير تو از [انجام دادن] آنها ناتوان است ، و به وسيله آنها اقامه حجّت مى كنى و به بزرگداشت پيكِ ميان خودت و خلقت فرا مى خوانى ـ ، و تو بر آنان تفضّل فرمودى؛ چرا كه ايشان را به ملكوتت نزديك ساختى، و راز خود را در اختيار آنان گذاشتى ، و ايشان را براى وحى خود برگزيدى ، و [گشودن] پيچيدگى هاى تأويلت را در دست آنان قرار دادى ، و اين همه، از سر رحمت تو بود به خَلقت، و لطف تو به بندگانت، و غمخوارى تو براى آفريدگانت ، و آگاهى تو از آنچه در اندرون امينان تو و مقام برگزيدگان توست ، و ايشان را در خاستگاه و شروعشان پاك گردانيدى ، و از وسوسه هر وسوسه گرى نگه داشتى ، و به آنان در برابر كسى كه قصد سوء به ايشان داشت، برهان نشان دادى . پس فرمان تو را اجابت كردند و خويشتن را به طاعت تو مشغول داشتند و سراسر وجود خود را از ياد تو آكندند . دل هايشان را به بزرگداشت مقام تو آباد كردند ، و اوقات خود را در كارهايى كه تو را خشنود مى سازد، صرف نمودند ، و درون ها [و انديشه ها] ى خود را از خطورات [و افكارِ ]باز دارنده از تو، نهى ساختند . پس دل هاى آنان را نهانگاه اراده خودت قرار دادى ، و خِردهايشان را افراشتگاه امر و نهيَت ، و زبان هايشان را ترجمان راه و رسمت (احكام و قوانينت). سپس ايشان را به نور خودت گرامى داشتى تا اين كه ايشان را بر هم روزگارانش و نزديك ترين كسان ايشان برترى دادى . پس آنان را مخصوص وحى خود قرار دادى ، و كتابت را بر ايشان فرو فرستادى ، و به ما فرمان دادى كه به ايشان چنگ در زنيم و [مشكلات فكرى و عقيدتى خود را] به آنان ارجاع دهيم و از سرچشمه آنان بر گيريم .
بار خدايا ! ما به كتاب تو و به عترت پيامبرت ـ كه درودهاى تو بر آنان باد ـ چنگ در زديم ؛ همانان كه راه نما و نشانه اى براى ما قرارشان دادى و به پيروى از آنان فرمانمان دادى .
بار خدايا ! ما به آنان چنگ در زده ايم . پس شفاعت ايشان را روزىِ ما فرما، در آن هنگام كه نوميدان مى گويند : «ما را نه شفاعتگرانى است و نه دوستى صميمى» ، و ما را از راستگويان و تصديق كنندگان آنان و كسانى كه چشم به راه دولت ايشان اند و به شفاعت ايشان چشم دوخته اند ، قرار ده ، و پس از آن كه هدايتمان كردى ، گم راهمان مكن ، و از جانب خودت به ما رحمتى بخش، كه به راستى، تو پُر بخششى . آمين، اى پروردگار جهانيان !
بار خدايا ! درود فرست بر محمّد و بر برادر او و همتايش امير مؤمنان و قبله عارفان و نشانه رهجويان و دومين فرد از پنج تن بزرگوارى كه روح الأمين (جبرئيل) به وجود آنان نازيد و خداوند با آنان با مباهله جويان مباهله كرد ، و او كه راستگوترينِ گويندگان است، فرمود : «پس هر كه در اين باره ، پس از دانشى كه تو را حاصل آمده ، با تو محاجّه كرد ، بگو : بياييد» (تا آخر آيه) ؛ آن امامى كه در روز عقد اخوّت، به برادرى او (پيامبر صلى الله عليه و آله ) برگزيده شد ، و با وجود گرسنگى شديد، خوراك خود را ايثار كرد ؛ كسى كه خداوند در سوره «هل أتى» ، از كار او قدردانى نمود ؛ كسى كه دشمنانش به فضل او گواهى داده اند و منكرانش به مناقب او اقرار كرده اند ، سَرور مردمان و شكننده بت ها ، و كسى كه در راه خدا سرزنش هيچ سرزنشگرى در او اثر نكرد . درود خدا بر او و خاندانش، تا آن گاه كه خورشيدِ روز بر مى آيد ، و درختان، برگ بر مى آورند ، و [درود خدا] بر اختران تابناك عترت او و بر حجّت هاى روشن [و رسا] از نسل او!» .