185
دانشنامه قرآن و حديث 15

۲۲۰.امام صادق عليه السلام :يوشع بن نون ، پس از موسى[ عليه السلام ] ، زمام كار را به دست گرفت و بر تنگ گرفتن ، سختى ، و رنج و بلاى طاغوت ها شكيبايى كرد ، تا آن كه سه طاغوت از پىِ هم گذشتند و كار او پس از آنان ، قوّت گرفت .

و ـ پايدارى

قرآن

«بنا بر اين ، به دعوت بپرداز ، و همان گونه كه مأمورى ، ايستادگى كن ، و از هوس هاى آنان پيروى مكن ، و بگو : «به هر كتابى كه خدا نازل كرده است ، ايمان آوردم و مأمورم شده ام كه ميان شما عدالت كنم . خدا ، پروردگار ما و پروردگار شماست . اعمال ما ازآنِ ما ، و اعمال شما ازآنِ شماست . ميان ما و شما خصومتى نيست . خدا ميان ما را جمع مى كند و فرجام ، به سوى اوست» .

«پس همان گونه كه دستور يافته اى ، ايستادگى كن ، و هر كه با تو توبه كرده [نيز چنين كند] ، و طغيان مكنيد كه او به آنچه انجام مى دهيد ، بيناست» .

حديث

۲۲۱.السيرة النبويّة، ابن هشامـ به نقل از ابن اسحاق ، در بيانِ رو به رو شدن مشركان قريش با پيامبر صلى الله عليه و آله در آغاز دعوت ـ :گفتند: اى ابو طالب! برادرزاده ات، به خدايان ما دشنام مى دهد و دين ما را نكوهش مى كند و ما را در خِرَد ، سفيه مى شمارد و پدران ما را گم راه مى داند . يا او را از اين كارها باز دار ، يا سدّ راه ما و او نشو كه تو نيز همچون ما با او مخالفى . پس بگذار ما شرّ او را از سر تو كوتاه كنيم .
ابو طالب با ملايمت با آنان سخن گفت و با نرمى و خوشى به آنها پاسخ داد . آنان باز گشتند . پيامبر خدا صلى الله عليه و آله همچنان كار خود را پى گرفت . او آشكارا از دين خدا دم مى زد و مردم را به آن فرا مى خواند . كار ميان او و قريش بالا گرفت ، تا بدان جا كه مردم از هم فاصله گرفتند و نسبت به هم كينه توز شدند ؛ و قريش ، فراوان از پيامبر خدا صحبت مى كردند [و او را عامل اين حوادث مى دانستند] و خشم خود را نسبت به او ابراز نموده ، يكديگر را عليه ايشان تشويق مى كردند .
تا آن كه آنان براى بار دوم نزد ابو طالب آمدند و به او گفتند : اى ابو طالب ! تو نزد ما از نظر سن ، شرافت و مقام ، محترمى و ما پيش از اين ، از تو خواستيم كه مانع برادرزاده ات شوى ؛ امّا تو مانع او نشدى و ـ سوگند به خدا ـ ، ديگر ما دشنام گويى به پدرانمان ، سفيه دانستن خردهايمان و نكوهش خدايانمان را تحمّل نمى كنيم ، مگر آن كه او را باز دارى ، يا آن كه او و تو را به كارزار مى كشانيم تا سرانجام ، يك گروه نابود شود... !
هنگامى كه قريشْ اين سخنان را به ابو طالب گفتند ، ابو طالب ، در پى پيامبر خدا صلى الله عليه و آله فرستاد و به او گفت : اى برادرزاده ! قومت نزد من آمدند و به من ، چنين و چنان گفتند... .
پيامبر خدا صلى الله عليه و آله به وى فرمود : «اى عمو ! سوگند به خدا ، اگر خورشيد را در دست راستم ، و ماه را در دست چپم بگذارند تا اين كار را رها كنم، آن را تا بِدان جا كه يا خداوند ، اين دين را پيروز كند و يا من در اين راه كشته شوم ، رها نخواهم كرد» .
آن گاه اشك هاى پيامبر خدا صلى الله عليه و آله جارى شد و گريست . سپس از جا برخاست . هنگامى كه خواست برود ، ابو طالب صدايش كرد و گفت : اى برادرزاده ! پيش آى .
پيامبر خدا به طرف او رفت . آن گاه گفت : برادرزاده ام ! برو و هر چه دوست دارى ، بگو كه ـ به خدا سوگند ـ هرگز تو را در برابر هيچ چيزى تسليم نخواهم كرد .


دانشنامه قرآن و حديث 15
184

۲۲۰.الإمام الصادق عليه السلام :إنَّ يُوشَعَ بنَ نونَ قامَ بِالأَمرِ بَعدَ موسى صابِرا مِنَ الطَّواغيتِ عَلَى اللَأواءِ ۱ وَالضَّرّاءِ وَالجَهدِ وَالبَلاءِ ، حَتّى مَضى مِنهُم ثَلاثُ طَواغيتَ ، فَقَوِيَ بَعدَهُم أمرُهُ . ۲

و ـ الاِستِقامَةُ

الكتاب

«فَلِذَلِكَ فَادْعُ وَ اسْتَقِمْ كَمَا أُمِرْتَ وَ لَا تَتَّبِعْ أَهْوَاءَهُمْ وَ قُلْ ءَامَنتُ بِمَا أَنزَلَ اللَّهُ مِن كِتَابٍ وَ أُمِرْتُ لِأَعْدِلَ بَيْنَكُمُ اللَّهُ رَبُّنَا وَ رَبُّكُمْ لَنَا أَعْمَالُنَا وَ لَكُمْ أَعْمَالُكُمْ لَا حُجَّةَ بَيْنَنَا وَ بَيْنَكُمُ اللَّهُ يَجْمَعُ بَيْنَنَا وَ إِلَيْهِ الْمَصِيرُ» . ۳

«فَاسْتَقِمْ كَمَا أُمِرْتَ وَ مَن تَابَ مَعَكَ وَ لَا تَطْغَوْاْ إِنَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ بَصِيرٌ» . ۴

الحديث

۲۲۱.السّيرة النّبويّة لابن هشام عن ابن إسحاقـ في ذِكرِ مُواجَهَةِ مُشرِكي قُرَيشٍ لِلنَّبِيِّ صلى الله عليه و آله في بِدايَةِ الدَّعوَةِ ـ :قالوا : يا أبا طالِبٍ ، إنَّ ابنَ أخيكَ قَد سَبَّ آلِهَتَنا ، وعابَ دينَنا ، وسَفَّهَ أحلامَنا ، وضَلَّلَ آباءَنا ؛ فَإِمّا أن تَكُفَّهُ عَنّا ، وإمّا أن تُخَلِّيَ بَينَنا وبَينَهُ ؛ فَإِنَّكَ عَلى مِثلِ ما نَحنُ عَلَيهِ مِن خِلافِهِ فَنَكفيكَهُ . فَقالَ لَهُم أبو طالِبٍ قَولاً رَفيقاً ، ورَدَّهُم رَدّا جَميلاً ، فَانصَرَفوا عَنهُ . ومَضى رَسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله عَلى ما هُوَ عَلَيهِ ؛ يُظهِرُ دينَ اللّهِ ويَدعو إلَيهِ ، ثُمَّ شَرَى ۵ الأَمرُ بَينَهُ وبَينَهُم حَتّى تَباعَدَ الرِّجالُ وَتَضاغَنوا ، وأَكثَرَت قُرَيشٌ ذِكرَ رَسولِ اللّهِ صلى الله عليه و آله بَينَها ، فَتَذامَروا فيهِ ، وحَضَّ بَعضُهُم بَعضاً عَلَيهِ . ثُمَّ إنَّهُم مَشَوا إلى أبي طالِبٍ مَرَّةً اُخرى ، فَقالوا لَهُ : يا أبا طالِبٍ ، إنَّ لَكَ سِنّا وشَرَفا ومَنزِلَةً فينا ، وإنّا قَدِ استَنهَيناكَ مِنِ ابنِ أخيكَ فَلَم تَنهَهُ عَنّا ، وإنّا وَاللّهِ لا نَصبِرُ عَلى هذا مِن شَتمِ آبائِنا ، وتَسفيهِ أحلامِنا ، وعَيبِ آلِهَتِنا ، حَتّى تَكُفَّهُ عَنّا ، أو نُنازِلَهُ وإيّاكَ في ذلِكَ حَتّى يَهلِكَ أحَدُ الفَريقَينِ . . . إنَّ قُرَيشا حينَ قالوا لِأَبي طالِبٍ هذِهِ المَقالَةَ ، بَعَثَ إلى رَسولِ اللّهِ صلى الله عليه و آله فَقالَ لَهُ : يَا بنَ أخي ، إنَّ قَومَكَ قَد جاؤوني ، فَقالوا لي كَذا وكَذا... فَقالَ لَهُ رَسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله : يا عَمِّ، وَاللّهِ لَو وَضَعُوا الشَّمسَ في يَميني وَالقَمَرَ في يَساري عَلى أن أترُكَ هذَا الأَمرَ حَتّى يُظهِرَهُ اللّهُ أو أهلِكَ فيهِ ، ما تَرَكتُهُ . قالَ : ثُمَّ استَعبَرَ رَسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله فَبَكى ، ثُمَّ قامَ ، فَلَمّا وَلّى ناداهُ أبو طالِبٍ ، فَقالَ : أقبِل يَا بنَ أخي . قالَ : فَأَقبَلَ عَلَيهِ رَسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله ، فَقالَ : اِذهَب يَا بنَ أخي فَقُل ما أحبَبتَ ، فَوَاللّهِ لا اُسلِمُكَ لِشَيءٍ أبَدا . ۶

1.اللَأْواء : الشدّة وضِيق المعيشة (النهاية : ۴ ص ۲۲۱ «لأو») .

2.كمال الدين : ص ۱۵۴ ح ۱۷ ، قصص الأنبياء للراوندي : ص ۱۷۹ ح ۲۰۷ كلاهما عن محمّد بن عمارة ، بحار الأنوار : ج ۱۳ ص ۴۴۵ ح ۱۰ .

3.الشورى : ۱۵ .

4.هود : ۱۱۲ .

5.شَرَى : أي عَظُمَ وتَفاقَمَ (لسان العرب : ج ۱۴ ص ۴۳۰ «شري») .

6.السيرة النبويّة لابن هشام : ج ۱ ص ۲۸۳ ، تاريخ الطبري : ج ۲ ص ۳۲۵ نحوه ، الكامل في التاريخ : ج ۱ ص ۴۸۹ ؛ تفسير القمي : ج ۲ ص ۲۲۸ ، المناقب لابن شهر آشوب : ج ۱ ص ۵۸ كلاهما نحوه ، بحارالأنوار : ج ۳۵ ص ۸۶ ح ۳۱ .

  • نام منبع :
    دانشنامه قرآن و حديث 15
    سایر پدیدآورندگان :
    حسيني،سيد حميد؛طباطبايي نژاد،سيد محمود؛موسوي،سيد رسول؛نصيري،علي؛شيخي،حميد رضا
    تعداد جلد :
    16
    ناشر :
    دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1390
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 166157
صفحه از 618
پرینت  ارسال به