245
دانشنامه قرآن و حديث 15

۳۲۰.امام صادق عليه السلام :«بسم اللّه الرحمن الرحيم» را رها نكن ، حتّى اگر پس از آن ، شعر باشد .

6 / 2

حمد خدا گفتن و درود فرستادن بر پيامبر خدا

۳۲۱.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر گفتارى كه با سپاس خدا شروع نشود ، چون دستِ بريده ، گفتارى ناقص است . ۱

۳۲۲.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر كار ارزشمندى كه با ستايش الهى و درود بر من آغاز نشود ، گفتارى بى فرجام و ناقص است و از هر بركتى محروم است .

نكته:

ابن قتيبه مى گويد : خطبه هاى پيامبر خدا صلى الله عليه و آله را دنبال كردم و دريافتم كه در آغاز اكثر آنها چنين است : «ستايش ، خداى راست . او را ستايش مى كنيم و از او يارى مى جوييم ، و به او ايمان مى آوريم ، و بر او توكّل مى كنيم ، و از او طلب بخشايش مى كنيم ، و به سوى او توبه مى كنيم ، و از شرّ نفس خود و بدى اعمالمان به خدا پناه مى بريم . هر كس خدا او را هدايت كند ، هيچ گم راه كننده اى نخواهد داشت ، و هر كس خدا گم راهش كند ، هدايت كننده اى نخواهد داشت ؛ و شهادت مى دهم كه خدايى جز خداى يكتا نيست . او يكتاست و انبازى ندارد» .
و در برخى از خطبه ها چنين ديدم : «اى بندگان خدا ! شما را به پروا كردن از خداوند ، سفارش مى كنم و شما را به طاعت او فرا مى خوانم».
و در خطبه اى از ايشان ديدم كه پس از حمد و ثناى خداوند ، چنين آمده بود : «اى مردم ! براى شما نشانه هايى است . پس به سوى نشانه هاى خود ، راه پوييد و براى شما پايانه اى است . پس به آن پايانه ملحق شويد . همانا مؤمن بين دو بيم است : بين زمانى كه بر او گذشته و نمى داند كه خداوند با او چه خواهد كرد ، و زمانى كه باقى مانده و نمى داند كه خداوند در آن ، چه قضايى دارد . پس بنده بايد از جان خود براى خود ، و از دنيايش براى آخرتش ، و از جوانى پيش از پيرى ، و از زندگانى پيش از مرگ ، توشه بر گيرد . سوگند به آن كه جان محمّد به دست اوست ، پس از مرگ ، عذرى پذيرفته نيست و پس از دنيا ، خانه اى جز بهشت يا دوزخ نيست».
و دريافتم كه در آغاز هر خطبه ، ستايش خداست ، به استثناى خطبه عيد كه آغاز آن ، تكبير است .

1.سيّد رضى مى گويد : در اين گفتار ، مَجاز به كار رفته است و پيامبر خدا صلى الله عليه و آله ، كارى را كه سخن گفتن در آن اهمّيت داشته و به آغازگرى سخن در آن نياز افتاده است ، در صورتى كه حمد و سپاس الهى در آن به چشم نخورد ، به دستِ بُريده تشبيه نموده است ؛ زيرا چنين دستى از انجام دادن مطلوب كار و به فرجام رساندن آن ، ناتوان است . روايتى ديگر از پيامبر صلى الله عليه و آله به نقل از ابو هريره اين مدّعا را تقويت مى كند . در اين روايت ، پيامبر صلى الله عليه و آله فرموده است : «خطابه اى كه در آن ، شهادت [به وحدانيت خداوند و رسالت من ]نباشد ، به سان دستِ بُريده است» . پيامبر صلى الله عليه و آله در اين روايت ، كاستى خطابه را به جاى نقص خلقت آدمى نشانده است . شبيه اين حديث ، روايت ديگرى است كه ابو عبيد قاسم بن سلّام در كتابش غريب الحديث ، از پيامبر صلى الله عليه و آله نقل كرده است : «هر كس قرآن را فرا گيرد و آن گاه آن را فراموش كند ، خداوند سبحان را در حالى كه بُريده دست است ، ملاقات خواهد كرد» . ابن سلّام افزوده است : «اجذم» ـ كه در متن عربى حديث آمده ـ ، به معناى «دستْ بُريده» است (المجازات النبويّة : ص ۲۴۴ ح ۱۹۷) .


دانشنامه قرآن و حديث 15
244

۳۲۰.الإمام الصادق عليه السلام :لا تَدَع «بِسمِ اللّهِ الرَّحمنِ الرَّحيمِ» وإن كانَ بَعدَهُ شِعرٌ . ۱

6 / 2

التَّحميدُ للّهِِ وَالصَّلاةُ عَلى رَسولِ اللّه صلى الله عليه و آلهِ

۳۲۱.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :كُلُّ كَلامٍ لا يُبدَأُ فيهِ بِالحَمدِ للّهِِ فَهُوَ أجذَمُ ۲ . ۳

۳۲۲.عنه صلى الله عليه و آله :كُلُّ أمرٍ ذي بالٍ لا يُبدَأُ فيهِ بِحَمدِ اللّهِ وَالصَّلاةِ عَلَيَّ فَهُوَ أقطَعُ أبتَرُ ، مَمحوقٌ مِن كُلِّ بَرَكَةٍ . ۴

فائدة

قال ابن قتيبة : تَتّبعت خطب رسول اللّه صلى الله عليه و آله ، فوجدت أوائل أكثرها : «الحَمدُ للّهِِ ، نَحمَدُهُ ونَستَعينُهُ ، ونُؤمِنُ بِهِ ، ونَتَوَكَّلُ عَلَيهِ ، ونَستَغفِرُهُ ، ونَتوبُ إلَيهِ ، ونَعوذُ بِاللّهِ مِن شُرورِ أنفُسِنا ، ومِن سَيِّئاتِ أعمالِنا . مَن يَهدِهِ اللّهُ فَلا مُضِلَّ لَهُ ، ومَن يُضلِل فَلا هادِيَ لَهُ . وأَشهَدُ أن لا إلهَ إلَا اللّهُ وَحدَهُ لا شَريكَ لَهُ» .
ووجدت في بعضها : «اُوصيكُم عِبادَ اللّهِ بِتَقوَى اللّهِ ، وأَحُثُّكُم عَلى طاعَتِهِ» .
ووجدت في خطبة له ـ بعد حمد اللّه والثّناء عليه ـ : «أيُّهَا النّاسُ ، إنَّ لَكُم مَعالِمَ فَانتَهوا إلى مَعالِمِكُم ، وإنَّ لَكُم نِهايَةً فَانتَهوا إلى نِهايَتِكُم . إنَّ المُؤمِنَ بَينَ مَخافَتَينِ : بَينَ أجَلٍ قَد مَضى لا يَدري مَا اللّهُ صانِعٌ بِهِ ، وبَينَ أجَلٍ قَد بَقِيَ لا يَدري مَا اللّهُ قاضٍ فيهِ ؛ فَليَأخُذِ العَبدُ لِنَفسِهِ مِن نَفسِهِ ، ومِن دُنياهُ لِاخِرَتِهِ ، ومِنَ الشَّبيبَةِ قَبلَ الكِبَرِ ، ومِنَ الحَياةِ قَبلَ المَوتِ . وَالَّذي نَفسُ مُحَمَّدٍ بِيَدِهِ ، ما بَعدَ المَوتِ مُستَعتَبٌ ، ولا بَعدَ الدُّنيا دارٌ إلَا الجَنَّةَ أوِ النّارَ» .
ووجدت كلّ خطبة مفتاحها «الحمد» إلّا خطبة العيد ؛ فإنّ مفتاحها «التّكبير» . ۵

1.الكافي : ج ۲ ص ۶۷۲ ح ۱ عن جميل بن درّاج ، مشكاة الأنوار : ص ۲۵۰ ح ۷۳۳ نحوه ، وسائل الشيعة : ج ۸ ص ۴۹۵ .

2.قال الشريف الرضيّ رحمه الله : هذا القول مجاز ، وإنّما شبّه ـ عليه الصلاة والسلام ـ الأمر الذي تَهُمّ الإفاضة فيه وتمسّ الحاجة إلى الكلام عليه ، إذا لم ينظر فيه حمد اللّه سبحانه وتعالى ، بالأقطع اليد من حيث كان قالصا عن السُّبوغ ، وناقصا عن البلوغ . وممّا يقوّي ذلك ما رواه أبو هريرة أيضا قال : قال عليه الصلاة والسلام : «الخطبة التي ليس فيها شهادة كاليد الجذماء » . فأقام ـ عليه الصلاة والسلام ـ نقصان الخطبة مقام نقصان الخلقة . وممّا يشبه هذا الخبر الحديثُ الآخر الذي ذكره أبو عبيد القاسم بن سلّام في كتابه «غريب الحديث» ، وهو قوله عليه الصلاة والسلام : «مَن تعلّم القرآن ثمّ نسيه لقي اللّه سبحانه وهو أجذم» قال : والأجذم : المقطوع اليد (المجازات النبويّة : ص ۲۴۴ ح ۱۹۷) .

3.سنن أبي داود : ج ۴ ص ۲۶۱ ح ۴۸۴۰ ، سنن ابن ماجة : ج ۱ ص ۶۱۰ ح ۱۸۹۴ ، السنن الكبرى : ج ۳ ص ۲۹۶ ح ۵۷۶۸ كلّها عن أبي هريرة وكلاهما نحوه ، كنز العمّال : ج ۱ ص ۵۵۸ ح ۲۵۰۹ ؛ عدّة الداعي : ص ۲۴۵ ، تنبيه الخواطر : ج ۲ ص ۳۱ وفيهما «أقطع» بدل «أجذم» ، بحار الأنوار : ج ۹۳ ص ۲۱۶ ح ۲۱ .

4.كنز العمّال : ج ۱ ص ۵۵۸ ح ۲۵۱۰ نقلاً عن الرهاوي عن أبي هريرة .

5.عيون الأخبار لابن قتيبة : ج ۲ ص ۲۳۱ وراجع : نثر الدرّ : ج ۱ ص ۱۵۱ .

  • نام منبع :
    دانشنامه قرآن و حديث 15
    سایر پدیدآورندگان :
    حسيني،سيد حميد؛طباطبايي نژاد،سيد محمود؛موسوي،سيد رسول؛نصيري،علي؛شيخي،حميد رضا
    تعداد جلد :
    16
    ناشر :
    دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1390
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 165947
صفحه از 618
پرینت  ارسال به