509
دانشنامه قرآن و حديث 15

1 / 16

آزمايش ايّوب عليه السلام

قرآن

«و ايّوب را [ياد كن] آن گاه كه پروردگارش را ندا داد كه : «به من آسيب رسيده است و تويى مهربان ترينِ مهربانان» . پس دعاى او را اجابت كرديم و آسيب وارد شده بر او را برطرف نموديم ، و كسان او و نظيرشان را همراه با آنان [مجدّدا] به وى عطا كرديم تا رحمتى از جانب ما و عبرتى براى عبادت كنندگان باشد» .

«و ياد كن بنده ما ايّوب را آن گاه كه پروردگارش را ندا داد كه : شيطان مرا به رنج و عذاب مبتلا كرد» .

حديث

۳۳.امام صادقـ از پدرش عليه السلام ـ :ايّوب عليه السلام به آن بلاها گرفتار شد، بدون آن كه گناهى مرتكب شده باشد . پيامبران ، گناه نمى كنند؛ چون معصوم و پاك اند ؛ نه گناه مى كنند و نه منحرف مى شوند . هيچ گناهى از كوچك و بزرگ ، مرتكب نمى شوند .
ايّوب با همه آن بلاهايى كه بر سرش آمد ، نه كمترين بوى تعفّنى گرفت ، نه چهره اش زشت و بدنما شد ، نه خون و چركى از او آمد ، نه كسى با ديدن او مشمئز شد ، نه كسى با مشاهده اش از او متنفّر گرديد ، و نه جايى از بدنش كرم افتاد. آرى ، خداوند با همه پيامبران و اولياى گرامى اش كه آنان را مبتلا مى سازد ، اين گونه رفتار مى كند . اگر مردم از او دورى كردند ، در حقيقت ، به سبب فقر و پريشان حالى ظاهرى او بود ؛ زيرا مردم نمى دانستند كه او از جانب خداى متعال، تأييد مى شود و به زودى، در كارش، گشايش پديد مى آورد .
پيامبر صلى الله عليه و آله فرموده است : «پر رنج و بلاترين مردمان، پيامبران اند و سپس كسانى كه در مرتبه بعد و بعدتر قرار دارند» . خداوند ايّوب را به آن بلاى بزرگ ـ كه به سبب آن در نظر همه مردم، خوار گرديد ـ ، مبتلا ساخت تا هر گاه نعمت هاى بزرگى را كه مى خواست بعدا به او عطا كند ، مشاهده كردند، در باره وى ادّعاى ربوبيت نكنند و به اين وسيله پى ببرند كه پاداش خداوند، بر دو گونه است : استحقاقى و اختصاصى ،و نيز تا اين كه هيچ ناتوان و نادار و بيمارى را به خاطر ناتوانى و نادارى و بيمارى اش حقير نشمارند ، و بدانند كه اين خداست كه هر كس را بخواهد، بيمار مى گرداند و هر كه را بخواهد، شفا مى بخشد ، در هر زمان و به هر گونه و با هر وسيله اى كه خود بخواهد ، و اين ابتلاها و شفا بخشيدن ها را براى هر كه بخواهد، مايه عبرت و براى هر كه بخواهد، موجب شقاوت و يا سعادت قرار مى دهد ، و خداوند در همه اين كارها ، حكمش عادلانه و كارهايش از روى حكمت است ، و با بندگانش آن مى كند كه برايشان سودمندتر است ، و هر نيرويى كه بندگان دارند، از اوست .


دانشنامه قرآن و حديث 15
508

1 / 16

اِبتِلاءُ أيّوبَ عليه السلام

الكتاب

«وَ أَيُّوبَ إِذْ نَادَى رَبَّهُ أَنِّى مَسَّنِىَ الضُّرُّ وَ أَنتَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِينَ * فَاسْتَجَبْنَا لَهُ فَكَشَفْنَا مَا بِهِ مِن ضُرٍّ وَ ءَاتَيْنَاهُ أَهْلَهُ وَ مِثْلَهُم مَّعَهُمْ رَحْمَةً مِّنْ عِندِنَا وَ ذِكْرَى لِلْعَابِدِينَ» . ۱

«وَ اذْكُرْ عَبْدَنَا أَيُّوبَ إِذْ نَادَى رَبَّهُ أَنِّى مَسَّنِىَ الشَّيْطَانُ بِنُصْبٍ وَ عَذَابٍ» . ۲

الحديث

۳۳.الإمام الصادق عن أبيه عليهماالسلام :إنَّ أيّوبَ عليه السلام ابتُلِيَ مِن غَيرِ ذَنبٍ ، وإنَّ الأَنبِياءَ لا يُذنِبونَ ؛ لِأَ نَّهُم مَعصومونَ مُطَهَّرونَ ، لا يُذنِبونَ ولا يَزيغونَ ، ولا يَرتَكِبونَ ذَنبا صَغيرا ولا كَبيرا .
وقالَ عليه السلام : إنَّ أيّوبَ عليه السلام مَعَ جَميعِ مَا ابتُلِيَ بِهِ لَم يُنتِن لَهُ رائِحَةٌ ، ولا قَبُحَت لَهُ صورَةٌ ، ولا خَرَجَت مِنهُ مِدَّةٌ ۳ مِن دَمٍ ولا قَيحٍ ، ولَا استَقذَرَهُ أحَدٌ رَآهُ ، ولَا استَوحَشَ مِنهُ أحَدٌ شاهَدَهُ ، ولا يُدَوَّدُ شَيءٌ مِن جَسَدِهِ ، وهكَذا يَصنَعُ اللّهُ عز و جلبِجَميعِ مَن يَبتَليهِ مِن أنبِيائِهِ وأَولِيائِهِ المُكَرَّمينَ عَلَيهِ ، وإنَّمَا اجتَنَبَهُ النّاسُ لِفَقرِهِ وضَعفِهِ في ظاهِرِ أمرِهِ ؛ لِجَهلِهِم بِما لَهُ عِندَ رَبِّهِ ـ تَعالى ذِكرُهُ ـ مِنَ التَّأييدِ وَالفَرَجِ .
وقَد قالَ النَّبِيُّ صلى الله عليه و آله : «أعظَمُ النّاسِ بَلاءً الأَنبِياءُ ، ثُمَّ الأَمثَلُ فَالأَمثَلُ» . وإنَّمَا ابتَلاهُ اللّهُ عز و جلبِالبَلاءِ العَظيمِ الَّذي يَهونُ مَعَهُ عَلى جَميعِ النّاسِ ؛ لِئَلّا يَدَّعوا لَهُ الرُّبوبِيَّةَ إذا شاهَدوا ما أرادَ اللّهُ أن يوصِلَهُ إلَيهِ مِن عَظائِمِ نِعَمِهِ مَتى شاهَدوهُ ؛ لِيَستَدَلّوا بِذلِكَ عَلى أنَّ الثَّوابَ مِنَ اللّهِ تَعالى ذِكرُهُ عَلى ضَربَينِ : استِحقاقٍ وَاختِصاصٍ ؛ ولِئَلّا يَحتَقِروا ضَعيفا لِضَعفِهِ ، ولا فَقيرا لِفَقرِهِ ، ولا مَريضا لِمَرَضِهِ .
ولِيَعلَموا أنَّهُ يُسقِمُ مَن يَشاءُ ، ويَشفي مَن يَشاءُ مَتى شاءَ كَيفَ شاءَ بِأَيِّ سَبَبٍ شاءَ ، ويَجعَلُ ذلِكَ عِبرَةً لِمَن يَشاءُ ، وشَقاوَةً لِمَن يَشاءُ ، وسَعادَةً لِمَن يَشاءُ ، وهُوَ في جَميعِ ذلِكَ عَدلٌ في قَضائِهِ ، وحَكيمٌ في أفعالِهِ ، لا يَفعَلُ بِعِبادِهِ إلَا الأَصلَحَ لَهُم ، ولا قُوَّةَ لَهُم إلّا بِهِ . ۴

1.الأنبياء : ۸۳ و ۸۴ .

2.ص : ۴۱ .

3.المِدّة ـ بالكسر ـ : ما يجتمع في الجرح من القيح (الصحاح: ج ۲ ص ۵۳۷ «مدد»).

4.الخصال : ص ۳۹۹ ح ۱۰۸ عن محمّد بن عُمارة ، بحار الأنوار : ج ۱۲ ص ۳۴۸ ح ۱۳ وراجع : قصص الأنبياء للراوندي : ص ۱۳۹ ح ۱۴۸ .

  • نام منبع :
    دانشنامه قرآن و حديث 15
    سایر پدیدآورندگان :
    حسيني،سيد حميد؛طباطبايي نژاد،سيد محمود؛موسوي،سيد رسول؛نصيري،علي؛شيخي،حميد رضا
    تعداد جلد :
    16
    ناشر :
    دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1390
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 166227
صفحه از 618
پرینت  ارسال به