529
دانشنامه قرآن و حديث 15

1 / 17

آزمايش شنبه اى ها

قرآن

«و از اهالى آن شهرى كه كنار دريا بود ، از ايشان جويا شو ، آن گاه كه به [حكمِ] روز شنبه تجاوز مى كردند ، آن گاه كه روز شنبه آنان ، ماهى هايشان روى آب مى آمدند ، و روزهاى غير شنبه به سوى آنان نمى آمدند . اين گونه ما آنان را به سبب آن كه نافرمانى مى كردند ، مى آزموديم» .

حديث

۳۶.امام زين العابدين عليه السلامـ در باره ياران شنبه ـ :اينان قومى بودند كه در ساحل يك دريا زندگى مى كردند و خدا و پيامبرانش صيد ماهى در روز شنبه را بر آنان ممنوع ساختند و آن قوم، به حيله اى متوسّل شدند تا از طريق آن، آنچه را خداوند برايشان حرام كرده بود ، بر خود روا سازند . بدين جهت ، گودال هايى كندند و با حفر آبراهه هايى، آنها را به دريا وصل كردند، به طورى كه ماهى ها از آن آبراهه ها وارد گودال ها و آبگيرها مى شدند؛ ولى زمانى كه مى خواستند به دريا باز گردند، بيرون رفتن از آنها برايشان ممكن نبود . پس در روز شنبه، ماهى ها ـ كه خداوند، آن روز را برايشان امن قرار داده بود ـ مى آمدند و وارد گودال ها و آبگيرها مى شدند و چون شب فرا مى رسيد، مى خواستند به دريا باز گردند تا از صيّادانشان در امان بمانند ؛ امّا هر چه سعى كردند ، نتوانستند و آن شب را به ناچار در مكانى مى ماندند و روز يكشنبه آنها را بدون صيد كردن ، مى گرفتند ؛ چون در آن مكان گرفتار بودند و راه فرارى نداشتند .
مردم در روز يكشنبه آنها را مى گرفتند و مى گفتند: ما در روز شنبه صيد نكرده ايم ؛ بلكه در روز يكشنبه صيد كرده ايم . دروغ مى گفتند اين دشمنان خدا ! بلكه به واسطه گودال هايى كه روز شنبه حفر كرده بودند ، ماهى ها را صيد مى كردند ، تا آن كه از اين طريق، مال و ثروت آنها زياد شد و از زن و غير زن، متنعّم گشتند ؛ زيرا دستشان در اين زمينه باز بود .
در آن شهر، هشتاد و چند هزار نفر زندگى مى كردند كه هفتاد هزار نفرشان اين كار را مى كردند و بقيّه مخالف بودند ، چنان كه خداى متعال حكايت كرده است : «و از اهالى آن شهرى كه كنار دريا بود ، از ايشان جويا شو» تا آخر آيه .
گروهى از ايشان ، آنها را نصيحت و منع كردند و از عذاب خدا مى ترساندند و از انتقام او و خشم شديدش بر حذر مى داشتند ؛ ولى ديگران در جواب نصيحت هاى آنها مى گفتند: نه! «چرا مردمانى را نصيحت مى كنيد كه خدا هلاك كننده ايشان است؟» ، يعنى آنها را به سبب گناهانشان ريشه كن «يا به عذابى سخت عذابشان مى كند» .
و نصيحت كنندگان ، در جواب كسانى كه اين سخن را به آنان مى گفتند ، اظهار مى داشتند : «تا نزد پروردگارتان عذرى باشد» ، يعنى اين نصيحت هاى ما به آنها، براى اين است كه نزد پروردگارتان معذور باشيم ؛ زيرا او ما را مكلّف به امر به معروف و نهى از منكر كرده است . پس ما نهى از منكر مى كنيم تا پروردگارمان بداند كه ما با ايشان مخالفيم و عمل آنها را خوش نمى داريم . گفتند : «و شايد كه آنان بپرهيزند» ، يعنى : همچنين به اين دليل، آنها را موعظه و نصيحت مى كنيم تا بلكه موعظه ها در آنها كارگر افتد و از اين گناه مهلك و از كيفر آن، دورى ورزند .
خداوند متعال مى فرمايد : «پس چون سركشى كردند» يعنى مخالفت كردند و روى گرداندند و از سر تكبّر حاضر نشدند كه باز ايستند، «از آنچه از آن نهى شده بودند ، پس به آنان گفتيم : بوزينگانى رانده شده باشيد» ، يعنى دور و رانده شده از خير .
وقتى آن ده هزار و اندى نفر ديدند كه آن هفتاد هزار نفر، نصيحت هاى آنها را نمى پذيرند و به بيم و هشدارهاى آنان اعتنايى نمى كنند ، با رفتن به آبادى ديگرى در نزديك آبادى شان ، از آنها كناره گرفتند و گفتند : خوش نداريم كه وقتى عذاب خدا بر آنها نازل مى شود، ما نيز در ميانشان باشيم .
پس يك شب، خداوند، همه آنها را به بوزينگانى رانده شده مبدّل ساخت، به طورى كه دروازه شهر، همچنان بسته ماند و هيچ كسى به آن، رفت و آمد نداشت .
اين خبر به گوش مردم آبادى ها رسيد و به جانب آنان حركت كردند و از ديوارهاى شهر بالا رفتند و آنها را تماشا كردند . ديدند همگى ، از مرد و زن ، بوزينگانى هستند كه از سر و كول هم بالا مى روند . تماشاگران، آشنايان و نزديكان و دوستان خود را مى شناختند . به بعضى از آنها مى گفتند : «تو فلان مرد هستى ؟» «تو فلان زن هستى ؟» و آن كس اشك مى ريخت و با سرش اشاره مى كرد كه: آرى ، يا نه .
آنان سه روز، بدين حال بودند . سپس خداوند عز و جل باران و بادى بر آنان فرستاد كه همگى شان را به دريا برد ، و سپس از سه روز، ديگر مسخ شده اى باقى نماند ، و آنچه شما از اين حيواناتى كه به صورت آنها هستند، مى بينيد ، در واقع ، شبيه آنها هستند ، نه خودشان و نه از نسل ايشان .


دانشنامه قرآن و حديث 15
528

1 / 17

اِبتِلاءُ أصحابِ السَّبتِ

الكتاب

«وَسْئلْهُمْ عَنِ الْقَرْيَةِ الَّتِى كَانَتْ حَاضِرَةَ الْبَحْرِ إِذْ يَعْدُونَ فِى السَّبْتِ إِذْ تَأْتِيهِمْ حِيتَانُهُمْ يَوْمَ سَبْتِهِمْ شُرَّعًا وَيَوْمَ لَا يَسْبِتُونَ لَا تَأْتِيهِمْ كَذَلِكَ نَبْلُوهُم بِمَا كَانُواْ يَفْسُقُونَ» . ۱

الحديث

۳۶.الإمام زين العابدين عليه السلامـ في أصحابِ السَّبتِ ـ :كانَ هؤُلاءِ قَوماً يَسكُنونَ عَلى شاطِئِ بَحرٍ ، نَهاهُمُ اللّهُ وأَنبِياؤُهُ عَنِ اصطِيادِ السَّمَكِ في يَومِ السَّبتِ ، فَتَوَصَّلوا إلى حيلَةٍ لِيُحِلُّوا بِها لِأَنفُسِهِم ما حَرَّمَ اللّهُ ، فَخَدُّوا أخادِيدَ وعَمِلوا طُرُقاً تُؤَدّي إلى حِياضٍ يَتَهَيَّأُ لِلحِيتانِ الدُّخولُ فيها مِن تِلكَ الطُّرُقِ ، ولا يَتَهَيَّأُ لَهَا الخُروجُ إذا هَمَّت بِالرُّجوعِ مِنها إلَى اللُّجَجِ ۲ ، فَجاءَتِ الحِيتانُ يَومَ السَّبتِ جارِيَةً عَلى أمانِ اللّهِ لَها ، فَدَخَلَتِ الأَخاديدَ وحَصَلَت فِي الحِياضِ وَالغُدرانِ .
فَلَمَّا كانَت عَشِيَّةَ اليَومِ هَمَّت بِالرُّجوعِ مِنها إلَى اللُّجَجِ لِتَأمَنَ صائِدَها ، فَرامَتِ الرُّجوعَ فَلَم تَقدِر ، واُبقِيَت لَيلَتَها في مَكانٍ يَتَهَيَّأُ أخذُها يَومَ الأَحَدِ بِلَا اصطِيادٍ ؛ لِاستِرسالِها فيهِ وعَجزِها عَنِ الاِمتِناعِ لِمَنعِ المَكانِ لَها ، فَكانوا يَأخُذُونَها يَومَ الأَحَدِ ويَقولونَ : مَا اصطَدنا يَومَ السَّبتِ ، إنَّمَا اصطَدنا فِي الأَحَدِ ! وكَذَبَ أعداءُ اللّهِ ، بَل كانوا آخِذينَ لَها بِأَخاديدِهِمُ الَّتي عَمِلوها يَومَ السَّبتِ ، حَتّى كَثُرَ مِن ذلِكَ مالُهُم وثَراؤُهُم ، وتَنَعَّموا بِالنِّساءِ وغَيرِهِنَّ؛ لِاتِّساعِ أيديهِم بِهِ .
وكانوا فِي المَدينَةِ نَيِّفاً وثَمانينَ ألفاً ، فَعَلَ هذا مِنهُم سَبعونَ ألفاً وأَنكَرَ عَلَيهِمُ الباقونَ ، كَما قَصَّ اللّهُ تَعالى : «وَسْئلْهُمْ عَنِ الْقَرْيَةِ الَّتِى كَانَتْ حَاضِرَةَ الْبَحْرِ» الآيَةَ .
وذلِكَ أنَّ طائِفَةً مِنهُم وَعَظوهُم وزَجَرُوهُم ، ومِن عَذابِ اللّهِ خَوَّفوهُم ، ومِنِ انتِقامِهِ وشَديدِ بَأسِهِ حَذَّرُوهُم ، فَأَجابوهُم عَن وَعظِهِم : «لِمَ تَعِظُونَ قَوْمًا اللَّهُ مُهْلِكُهُمْ» بِذُنوبِهِم هَلاكَ الاِصطِلامِ ۳«أَوْ مُعَذِّبُهُمْ عَذَابًا شَدِيدًا» .
فَأَجابُوا القائِلينَ لَهُم هذا : «مَعْذِرَةً إِلَى رَبِّكُمْ» ؛ هذَا القَولُ مِنّا لَهُم مَعذِرَةٌ إلى رَبِّكُم ، إذ كَلَّفَنَا الأَمرَ بِالمَعرُوفِ وَالنَّهيَ عَنِ المُنكَرِ ، فَنَحنُ نَنهى عَنِ المُنكَرِ لِيَعلَمَ رَبُّنا مُخالَفَتَنا لَهُم وكَراهَتَنا لِفِعلِهِم ، قالوا : «وَلَعَلَّهُمْ يَتَّقُونَ»۴ ، ونَعِظُهُم أيضاً لَعَلَّهُم تَنجَعُ فيهِمُ المَواعِظُ فَيَتَّقوا هذِهِ الموبِقَةَ ويَحذَروا عُقوبَتَها .
قالَ اللّهُ تَعالى : «فَلَمَّا عَتَوْاْ» ؛ حادُّوا وأَعرَضوا وتَكَبَّرُوا عَن قَبولِهِمُ الزَّجرَ «عَن مَّا نُهُواْ عَنْهُ قُلْنَا لَهُمْ كُونُواْ قِرَدَةً خَاسِئينَ»۵ مُبعَدينَ عَنِ الخَيرِ مُقصَينَ .
قالَ : فَلَمّا نَظَرَ العَشَرَةُ الآلافِ وَالنَّيِّفُ أنَّ السَّبعينَ ألفاً لا يَقبَلونَ مَواعِظَهُم ولا يَحفِلونَ بِتَخويفِهِم إيّاهُم وتَحذيرِهِم لَهُم ، اعتَزَلوهُم إلى قَريَةٍ اُخرى قَريبَةٍ مِن قَريَتِهِم ، وقالوا : نَكرَهُ أن يَنزِلَ بِهِم عَذابُ اللّهِ ونَحنُ في خِلالِهِم .
فَأَمسَوا لَيلَةً فَمَسَخَهُمُ اللّهُ كُلَّهُم قِرَدَةً خاسِئينَ ۶ ، وبَقِيَ بابُ المَدينَةِ مُغلَقاً لا يَخرُجُ مِنهُ أحَدٌ ولا يَدخُلُهُ أحَدٌ .
وتَسامَعَ بِذلِكَ أهلُ القُرى فَقَصَدُوهُم وتَسَنَّموا ۷
حِيطانَ البَلَدِ فَاطَّلَعوا عَلَيهِم ، فَإِذا هم كُلُّهُم ـ رِجالُهُم ونِساؤُهُم ـ قِرَدَةٌ يَموجُ بَعضُهُم في بَعضٍ ، يَعرِفُ هؤُلاءِ النّاظِرُونَ مَعارِفَهُم وقَراباتِهِم وخُلَطاءَهُم ، يَقولُ المُطَّلِعُ لِبَعضِهِم : أنتَ فُلانٌ ؟ أنتِ فُلانَةُ؟ فَتَدمَعُ عَينُهُ ويومِئُ بِرَأسِهِ بِلا أو نَعَم .
فَما زَالوا كَذلِكَ ثَلاثَةَ أيّامٍ ، ثُمَّ بَعَثَ اللّهُ عز و جل عَلَيهِم مَطَراً ورِيحاً فَجَرَفَهُم إلَى البَحرِ ، وما بَقِيَ مَسخٌ بَعدَ ثَلاثَةِ أيّامٍ ، وأَمَّا ۸ الَّذينَ تَرَونَ مِن هذِهِ المُصَوَّراتِ بِصُوَرِها فَإِنَّما هِيَ أشباهُها لا هِيَ بِأَعيَانِها ولا مِن نَسلِها . ۹

1.الأعراف : ۱۶۳ .

2.اللُّجّة: الماء الكثير الذي لايُرى طرفاه (تاج العروس: ج ۳ ص ۴۷۰ «لجج»).

3.الاصطِلامُ : الاستِئصالُ (مجمع البحرين : ج ۲ ص ۱۰۴۶ «صلم») .

4.الأعراف : ۱۶۴ .

5.الأعراف: ۱۶۶.

6.الخاسِئ : المطرود (لسان العرب : ج ۱ ص ۶۵ «خسأ») .

7.تسنّمه: أي علاه (الصحاح: ج ۵ ص ۱۹۵۴ «سنم»).

8.في المصدر: «وإنّما» ، والتصويب من بحار الأنوار.

9.التفسير المنسوب إلى الإمام العسكري عليه السلام : ص ۲۶۸ ، بحار الأنوار : ج ۱۴ ص ۵۶ ح ۱۳ .

  • نام منبع :
    دانشنامه قرآن و حديث 15
    سایر پدیدآورندگان :
    حسيني،سيد حميد؛طباطبايي نژاد،سيد محمود؛موسوي،سيد رسول؛نصيري،علي؛شيخي،حميد رضا
    تعداد جلد :
    16
    ناشر :
    دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1390
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 177119
صفحه از 618
پرینت  ارسال به