مفهوم عقل و حدود کارآیی آن در دو شرح «الکافی» - صفحه 71

به قوه آماده شده برای پذیرش علم، عقل گفته می‌شود و به علمی که به وسیله آن قوه، مورد استفاده عملی انسان قرار می‏گیرد نیز عقل می‌گویند و به همین دلیل امیرالمؤمنین _ رضی الله عنه _ می‏گوید: «عقل، و آن دو عقل است: عقل مطبوع و عقل مسموع و سودی در عقل مسموع نیست، اگر عقل مطبوع نباشد».۱

ابن منظور آن را در معنای منع و نهی آورده۲ و می‏نویسد:

عقل، عقل نامیده می‏شود، چرا که صاحبش را از وقوع در مهلکه باز می‏دارد.۳

زبیدی نیز می‏نویسد:

عقل، علم به صفات اشیا از حسن و قبح و کمال و نقص آنها است و یا به قوه‏ای گفته می‏شود که به واسطه آن تمییز بین قبیح و حسن صورت گیرد و به هیئتی محمود برای انسان در حرکات و کمالش نیز عقل می‏گویند.۴

مؤلف التحقیق نیز در معنای عقل می‏نویسد:

عقل تشخیص صلاح و فساد در جریان زندگی مادی و معنوی و سپس ضبط و حبس نفس به وسیله آن است.۵

2. معنای عقل از نگاه ملاصالح مازندرانی و علامه مجلسی

الف. تعریف عقل از نگاه ملاصالح

ملاصالح در شرح احادیث کتاب عقل و جهل اصول الکافی چهار تعریف از عقل ارائه می‌دهد:

جوهر مجرد مفارق از ماده ذاتاً (نفس ناطقه)؛۶

جوهر مجرد مفارق از ماده ذاتاً و فعلاً؛۷

قوه نفسانی مدرِک حقائق اشیا و ممیِّز میان خیر و شر؛۸

1..‏ مفردات راغب، ص۳۵۴.

2.. ‏طریحی در مجمع البحرین (ج۵، ص۴۲۵) نیز بر همین عقیده است.

3..‏ لسان العرب، ج۱۱، ص۴۵۸

4..‏ تاج العروس، ج۳۰، ص۱۸

5..‏ التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، ج۸، ص۱۹۶.

6..‏ شرح الکافی، ج۱، ص۶۸.

7..‏ همان، ص۶۹.

8..‏ همان، ص۷۸.

صفحه از 92