مفهوم عقل و حدود کارآیی آن در دو شرح «الکافی» - صفحه 77

و از همین جاست که باید در ادعای علامه شعرانی _ که معتقد است ملاصالح در تفکرات فلسفی‌اش پیرو ملاصدرا است _ تأمل بیشتری کرد. وی در تعلیقه اش بر شرح الکافی ملاصالح چنین می‏آورد:

...در اکثر موارد (ملاصالح) معتقد به اصول صدرالمتألهین و فیض و معترف به تشکیک وجود و ذو مراتب بودن آن است...۱

و در جای دیگر می‏نویسد:

ملاصالح به اثبات وجود عقل مجردی می‏پردازد که حکما به آن قایل‌اند و در این مسأله‏ مذهب صدرالمتألهین صاحب اسفار اربعه را پذیرفته است.۲

برای بررسی این موضوع _ که آیا ملاصالح کاملاً تابع صدر المتالهین است یا خیر _ لازم است ابتدا معنای عقل را از نگاه ملاصدرا مورد بحث قرار دهیم. ملاصدرا در ذیل حدیث سوم از کتاب عقل و جهل شش معنا از عقل ارائه می‏دهد و چنین می‌آورد:۳

اما معانی‌ای که فقط در لفظ عقل با هم اشتراک دارند، شش معنا هستند:

1.‏ غریزه‏ای که به واسطه آن انسان از بهائم متمایز می‌گردد و احمق و ذکی در آن مساوی‌اند و در انسان خواب و بیهوش و غافل وجود دارد؛

2.‏ عقلی که اکثر متکلمان در مورد آن سخن می‌گویند که فلان امر را عقل اثبات می‌کند. یا فلان امر را عقل نفی می‌کند؛

3.‏ عقلی که در کتاب اخلاق ذکر می‌شود و منظور از آن جزئی از نفس است که با مراقبت بر اعتقاد به تدریج حاصل می‌گردد؛

4.‏ چیزی که مردم در عرف خود به یک انسان می‌گویند او عاقل است و مبنای سخنشان خوب فهمیدن و سرعت درک اموری که باید مورد انتخاب قرار گیرد یا باید از آن اجتناب شود؛

5.‏ عقلی که در کتاب النفس بیان شده و آن بر چهار مرتبه اطلاق می‌گردد: عقل بالقوه، عقل بالملکه، عقل بالفعل و عقل مستفاد.

6.‏ عقل مذکور در کتاب الهیات و معرفت ربوبیات و آن موجودی است که جز به مبدعش، یعنی خداوند قیّوم به چیزی دیگری تعلق ندارد. (جوهر مجرد

1..‏ شرح الکافی، ج۱، ص۹، مقدمه.

2..‏ همان، ج۱، ص۷۱.

3..‏ شرح اصول الکافی، ج۱، ص۲۲۳- ۲۲۸.

صفحه از 92