مفهوم عقل و حدود کارآیی آن در دو شرح «الکافی» - صفحه 79

نمی‏شود و حتی صدرا بر مسأله‏ تباین میان این معانی از یکدیگر تاکید می‏ورزد. البته ملاصدرا نیز در پایان بحث به نحوی بر وجود یک رابطه میان همه معانی عقل اقرار می‏کند؛ آن جا که می‏گوید:

همه معانی واژه عقل با وجود تباین در برخی معانی و تشکیک در درون برخی معانی متباین، در یک امر با هم مشترک‌اند و آن، عبارت است از غیر جسم بودن و صفت برای جسم و جسمانی نبودن

نکته قابل توجه دیگر، آن که ملاصالح در ذکر مراتب و حالات نفس به شش مرتبه قایل است: استعداد صرف، مشاهده اولیات، مشاهده نظریات، علم الیقین، عین الیقین و حق الیقین.

ولی ملاصدرا چهار مرتبه برای آن بر می‏شمارد:‌ عقل بالقوه، عقل بالملکه، عقل بالفعل و عقل مستفاد.

اگر چه که دو مرتبه اول ملاصالح و مرتبه سوم او با دو مرتبه اول ملاصدرا و مرتبه چهارم یکی است، اما اولاً ملاصالح در بیان حالات نفس از اصطلاحات خاص فلاسفه استفاده نکرده است و ثانیاً مراتب دیگر ملاصالح با سایر مراتب صدرا متفاوت و بیشتر از آن است.

بنا بر اینً اثبات تبعیت ملاصالح از صدر المتالهین در دیدگاه‏های فلسفی‌اش نیازمند تحقیق و بررسی دقیق در مجال دیگری است؛ چرا که در عصر صفویه، علاوه بر تفکر صدرایی (اصالت وجود) _ که ظاهراً تفکر غالب بوده است _ فکر دیگری نیز طرفداران خود را داشته و آن تفکر اصالت ماهیت میرداماد است که حکمایی چون رجبعلی تبریزی در همان روزگار از طرفداران آن به شمار می‏روند؛ چنان که آقای ابراهیمی دینانی این گونه می‏نویسد:

در حالی که در جریان اصلی «مکتب اصفهان»، یعنی «حکمت متعالیه» شاهد نظریه «اصالت وجود» ملاصدرا هستیم؛ ولی در این میان کسانی نیز هستند که از زیر سیطره استدلال‌‏های این فیلسوف بزرگ بیرون آمده و با نوعی صلابت و سرسختی از نظریه اصالت ماهیت دفاع کرده‏اند. عبدالرزاق لاهیجی، قاضی سعید قمی، شیخ رجبعلی تبریزی و برخی از شاگردان و پیروان آنان را می‌توان در زمره این گروه قرار داد.۱

1..‏ ماجرای فکر فلسفی در جهان اسلام، ج۳، ص۸۲.

صفحه از 92