مفهوم عقل و حدود کارآیی آن در دو شرح «الکافی» - صفحه 86

در باره معرفت و جهل قبلاً سخن گفته شد و نقل شد که نه تنها متکلمان، بلکه همه امت بر وجوب نظر در معرفت خداوند اجماع دارند.

وی دیدگاه شیخ مفید را در این خصوص متذکر می‌شود:

معرفت به خداوند متعال و معرفت به انبیا و هر غیبی اکتسابی است و معرفت هیچ یک ضروری نیست.۱

سپس برخی دیگر از وجوهی را می‌آورد که می‌توان این خبر را بر آن حمل کرد:

اول، همه علوم و معارف به حسب استعداد و قابلیت بندگان یا بی‌واسطه و یا توسط انبیا و اوصیا علیهم السلام افاضه از جانب خداوند است و بر خلق واجب است که نفس خود را از اغراض پست و حمیت و عصبیت خالی کنند و طالب حق شوند و بعد از افاضه حق به آن اقرار نمایند و انکار نکنند. وی به نقل از محقق طوسی۲ می‌آورد:

علم نیاز به استعداد دارد؛ یا استعداد ضروری که با حواس حاصل می‏شود یا استعداد اکتسابی که با استعداد ضروری حاصل می‌شودو

همچنین، شرح عبارت فوق از علامه حلی۳را نقل می‌کند.

وی روایتی را از صدوق،۴ از امام صادق علیه السلام در تأیید این وجه می‏آورد. امام علیه السلام در پاسخ عبد الرحیم قصیر که سؤال کرد: «آیا معرفت و جحود دو مخلوق‌اند؟»، فرمود:

معرفت و جحود صنع الهی در قلب مخلوق است و بندگان دخالتی در صنع آن دو ندارند و تنها می‌توانند آن دو را با اختیار کسب نمایند.

دوم، معرفت خالق و اقرار به وجود او باشد و این فطری است.

وی از بزنطی روایت می‌آورد:

از امام رضا علیه السلام سؤال کردم: آیا مردم در معرفت دخالتی دارند؟ حضرت علیه السلام فرمود: «نه». گفتم: آیا مثاب بر آن هستند؟ حضرت
علیه السلام فرمود: «به آنان همانند معرفت ثواب نیز داده می‌شود».۵

1..‏ اوائل المقالات، ص۶۱.

2..‏ تجرید الاعتقاد، ص۱۷۱.

3..‏ کشف المراد، ص۳۲۳.

4..‏ التوحید، ص۲۲۶.

5..‏ قرب الاسناد، ص۱۵۱.

صفحه از 92