261
دانشنامه قرآن و حديث 14

۲۸۳.كمال الدينـ به نقل از سَدير صيرفى ـ :من و مفضّل بن عُمر و ابو بصير و اَبان بن تَغلب بر سَرورمان امام صادق عليه السلام وارد شديم و ديديم بر روى خاك، نشسته و لباس زبر خيبرى و يقه گِرد (بدون يقه) و آستينْ كوتاه، بر تن دارد و مانند زن شيداى فرزندْمرده جگرسوخته مى گريد ، و اندوه ، رخسارش را پوشانده و رنگ از گونه هايش پريده و اشك ، كاسه هاى چشمش را فرسوده است و مى گويد : «سَرورا ! فراق تو ، خوابم را گرفته ، و بسترم را بر من تنگ كرده ، و آرام دلم را از من ربوده است . سَرورا ! فراق تو ، مصيبت مرا به مصيبت هاى ابد ، پيوند زده است ، و از دست دادنِ يكى پس از يكى ، به از بين رفتن كل و مجموع مى انجامد . پس هر بار كه از مصيبت هاى گذشته و بلاهاى پيشين ، اشكى به چشمم مى آيد و ناله اى از سينه ام بر مى آيد ، مصيبت هاى بزرگ تر و وحشتناك تر ، و بلاهايى سخت تر و بدتر در آينده ، و حوادثى كه به خشم تو آميخته و فجايعى كه با ناخشنودى تو خمير گشته است ، در برابرم مجسّم مى شوند» .
از وحشت ، عقل از سرمان پريد و از ترس آن پيشامد هولناك و بدىِ مهلك ، بند دلمان پاره شد و آن را نشانه پيشامدى ناگوار يا فرود آمدن حادثه اى تلخ بر ايشان پنداشتيم . از اين رو گفتيم : خدا چشمانت را نگرياند ، اى فرزند بهترينِ مردمان! از چه حادثه اى چنين اشك مى ريزيد و باران از ديده مى باريد ، و چه واقعه اى شما را اين چنين ماتم زده كرده است ؟
امام صادق عليه السلام چنان نفس عميقى كشيد كه درونش از آن ، باد كرد و نشان مى داد كه به شدّت ترسيده است . پس فرمود : «واى بر شما! صبح امروز ، كتاب جَفْر را
نگاه مى كردم . اين كتاب، مشتمل بر علم مرگ و ميرها و بلاها و مصيبت هاى تلخ است ، و وقايع گذشته و آينده تا روز قيامت در آن آمده و اين علم را خداوند به محمّد و امامان پس از او اختصاص داده است و در آن [كتاب] ، در باره ولادت قائممان و غيبت او و تأخير در ظهورش و عمر طولانى اش و آزمايش مؤمنان در آن زمان ، و به شك افتادن دل هاى آنان بر اثر به طول انجاميدن غيبتش ، و برگشتن بسيارى از آنها از دينشان ، و در آوردن طوق اسلام از گردن هايشان ـ كه خداوند پاك در باره آن فرموده است : «كارنامه هر انسانى را به گردنش آويخته ايم» ، كه مقصود ، ولايت است ـ ، تأمّل مى كردم كه دلم شكست و غم و اندوه ها بر من مستولى گشت [و اين گونه مى گريم]» .

ر . ك : ص 219 ح 230 .


دانشنامه قرآن و حديث 14
260

۲۸۳.كمال الدين عن سدير الصيرفي :دَخَلتُ أنَا وَالمُفَضَّلُ بنُ عُمَرَ ، وأَبو بَصيرٍ ، وأَبانُ بنُ تَغلِبَ عَلى مَولانا أبي عَبدِ اللّهِ الصّادِقِ عليه السلام ، فَرَأَيناهُ جالِسا عَلَى التُّرابِ وعَلَيهِ مِسحٌ ۱ خَيبَرِيٌّ مُطَوَّقٌ بِلا جَيبٍ ، مُقَصَّرُ الكُمَّينِ ، وهُوَ يَبكي بُكاءَ الوالِهِ الثَّكلى ، ذاتَ الكَبِدِ الحَرّى ، قَد نالَ الحُزنُ مِن وَجنَتَيهِ ، وشاعَ التَّغييرُ في عارِضَيهِ ، وأَبلى الدُّموعُ مَحجِرَيهِ ، وهُوَ يَقولُ :
«سَيِّدي! غَيبَتُكَ نَفَت رُقادي ، وضَيَّقَت عَلَيَّ مِهادي ، وَابتَزَّت مِنّي راحَةَ فُؤادي . سَيِّدي! غَيبَتُكَ أوصَلَت مُصابي بِفَجايِعِ الأَبَدِ ، وفَقدُ الواحِدِ بَعدَ الواحِدِ يُفنِي الجَمعَ وَالعَدَدَ ، فَما اُحِسُّ بِدَمعَةٍ تَرقى مِن عَيني ، وأَنينٍُ يَفتُرُ مِن صَدري ، عَن دَوارِجِ الرَّزايا وسَوالِفِ البَلايا ، إلّا مُثِّلَ بِعَيني عَن غَوابِرَ أعظَمِها وأَفظَعِها ، وبَواقِيَ أشَدِّها وأَنكَرِها ، ونَوائِبَ مَخلوطَةٍ بِغَضَبِكَ ، ونَوازِلَ مَعجونَةٍ بِسَخَطِكَ» .
قالَ سَديرٌ : فَاستَطارَت عُقولُنا وَلَها ، وتَصَدَّعَت قُلوبُنا جَزَعا مِن ذلِكَ الخَطبِ الهائِلِ ، والحادِثِ الغائِلِ ، وظَنَنّا أنَّهُ سِمَةٌ لِمَكروهَةٍ قارِعَةٍ ، أوحَلَّت بِهِ مِنَ الدَّهرِ بائِقَةٌ ۲ ، فَقُلنا : لا أبكَى اللّهُ ـ يَابنَ خَيرِ الوَرى ـ عَينَيكَ مِن أيَّةِ حادِثَةٍ تَستنَزِفُ دَمعَتَكَ وتَستَمطِرُ عَبرَتَكَ ، وأَيَّةُ حالَةٍ حَتَمَت عَلَيكَ هذَا المَأتَمَ ؟
قالَ : فَزَفَرَ الصّادِقُ عليه السلام زَفرَةً انتَفَخَ مِنها جَوفُهُ ، وَاشتَدَّ عَنها خَوفُهُ ، وقالَ : وَيلَكُم! نَظَرتُ في كِتابِ الجَفرِ صَبيحَةَ هذَا اليَومِ ، وهُوَ الكِتابُ المُشتَمِلُ عَلى عِلمِ المَنايا وَالبَلايا وَالرَّزايا ، وعِلمِ ما كانَ وما يَكونُ إلى يَومِ القِيامَةِ ، الَّذي خَصَّ اللّهُ بِهِ مُحَمَّدا وَالأَئِمَّةَ مِن بَعدِهِ عليهم السلام ، وتَأَمَّلتُ مِنهُ مَولِدَ قائِمِنا وغَيبَتَهُ وإبطاءَهُ وطولَ عُمُرِهِ ، وبَلوَى المُؤمِنينَ في ذلِكَ الزَّمانِ ، وتَوَلُّدَ الشُّكوكِ في قُلوبِهِم مِن طولِ غَيبَتِهِ ، وَارتِدادَ أكثَرِهِم عَن دينِهِم ، وخَلعَهُم رِبقَةَ الإِسلامِ مِن أعناقِهِم ، الَّتي قالَ اللّهُ تَقَدَّسَ ذِكرُهُ : «وَ كُلَّ إِنسَانٍ أَلْزَمْنَاهُ طَائِرَهُ فِى عُنُقِهِ»۳ ـ يَعنِي الوَلايَةَ ـ فَأَخَذَتنِي الرِّقَّةُ ، وَاستَولَت عَلَيَّ الأَحزانُ . ۴

راجع : ص 218 ح 230.

1.المِسْحُ : ثوب من الشَعْرِ غليظ (تاج العروس : ج ۴ ص ۲۰۵ «مسح») .

2.البوائق : الغوائل والشرور ، واحدها بائقة وهي الداهية (النهاية : ج ۱ ص ۱۶۲ «بوق») .

3.الإسراء : ۱۳ .

4.كمال الدين : ص ۳۵۲ ح ۵۰ ، بحار الأنوار : ج ۵۱ ص ۲۱۹ ح ۹ .

  • نام منبع :
    دانشنامه قرآن و حديث 14
    سایر پدیدآورندگان :
    افقي،رسول؛طباطبايي نژاد،سيد محمود؛کريميان،محمود؛وهّابي،محمّد رضا؛شيخي،حميد رضا
    تعداد جلد :
    16
    ناشر :
    دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1390
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 362795
صفحه از 623
پرینت  ارسال به