واکاوی گونه ‏‏های دخالت ذهنیت راویان در فهم حدیث - صفحه 119

الف. غفلت راوی نسبت به قراین و ظروف خاص خود او

گاه روای سؤال خود را نزد معصوم علیه السلام می‌برد و جوابی را به فراخور حال خود دریافت می‌کند؛ اما این پاسخ می‌تواند در عین واقعی، غیر تقیه‌ای و کامل بودن برای او، دارای قراین خاصی باشد که حکم را ویژه شرایط خاص سائل می‌نماید. به بیان دیگر، حکم مذکور نسبت به همه مکلفان اطلاق ندارد و مقید است. راوی این حدیث را _ که وظیفه او را تعیین می‌کرده _ برای دیگران نقل می‌کند و به قراین مذکور توجه نمی‌نماید و به این ترتیب، معنای حدیث به درستی به افراد بعد منتقل نمی‌شود. در برخی موارد، خود معصوم علیه السلام هنگام عرضه حدیث بر ایشان وجود آن قید را تذکر داده و اشتباه آن را راوی را تذکر داده‏اند؛ مثال:

عن أبی أیوب قال‌: حدّثنی سلمة بن محرز أنّه كان یتمتّع حتی إذا كان یومَ النحرِ طافَ بالبیت و بالصّفا و المروةِ، ثمّ رجع إلی مِنی و لم یطف طوافَ النساء، فوقعَ علی أهلِه، فذكَره لأصحابه، فقالوا: فلانٌ قد فَعل مثلَ ذلك، فسألَ أباعبدالله علیه السلام فأمَره أن ینحر بدنةً، قال سلمة: فذهبتُ إلی أبی‌عبدالله علیه السلام فسألتُه، فقال: «لیس علیك شئٌ»، فرجعتُ إلی أصحابی، فأخبرتُهم بما قال لی، قال: فقالوا: اتّقاك و أعطاك من عینٍ كَدرةٍ، فرجعتُ إلی أبی‌عبدالله علیه السلام فقلتُ: إنی لقیتُ أصحابی، فقالوا: اتّقاك، و قد فَعل فلانٌ مثل ما فعلتَ فأمرَه أن ینحرَ بدنةً، فقال: «صدقوا، ما اتّقیتُك، و لكن فلانٌ فعله متعمداً و هو یعلم، و أنت فعلتَه و أنت لاتعلم.‏..».۱

در روایت فوق، دو نفر اتفاق مشابهی را در حج تجربه کرده و بدون انجام دادن طواف نساء با همسرشان همبستر شده‏اند. فرد اول _ که مورد نظر اصحاب است _ مأمور به قربانی کردن یک شتر ماده شده است. اما امام علیه السلام لزوم دادن هر کفار‏ه‌ای را از نفر دوم نفی نموده‏اند. اصحاب گمان کرده‏اند که حکم نفر دوم از روی تقیه صادر شده است، اما حضرت توضیح می‌دهند که شرایط نفر قبل با نفر بعد متفاوت است و نفر اول این کار را از روی عمد و نفر دوم از روی جهل انجام داده‏اند. در اینجا جهل راوی به اصل مسأله‏ موجب تغییر در مسأله‏ گردیده و بر او و اصحاب مخفی مانده است. از همین رو، آنها روایت را بر تقیه حمل نموده‏اند.

روش مقابله با این ابهام

احتمال این اشتباه از سوی راوی فقط در مواردی است که قرینه مذکور، حالیِ شخصی

1.. وسائل الشیعة، ج۱۳، ص۱۲۴.

صفحه از 143