واکاوی گونه ‏‏های دخالت ذهنیت راویان در فهم حدیث - صفحه 123

أصابَه كَسرٌ أو عَطَبٌ أیَبیعُه صاحبُه و یستعینُ بثَمَنِه فی هَدیٍ؟ قالَ: لایبیعُه، فإن باعَه فلیَتَصدّق بثَمَنه و لیَهدِ هدیاً آخرَ.‏..الحدیث.1

ایشان پس از ذکر این روایت می‌فرمایند که مرحوم صدوق مثل این روایت را با سند دیگر نقل کرده است، اما پس از مراجعه به کتاب صدوق در می‌یابیم که نقل آنها از حدیث یکسان نیست، بلکه تفاوت موجود در آنها به اختلاف در معنا منجر می‌شود:

عن أحدهما _ علیهما السلام _ قال: سألتُه عن الهَدیِ الواجبِ إن أصابَه كسرٌ أو عطبٌ أیبیعُه؟ و إن باعه ما یَصنَع بثَمَنِه؟ قالَ: «إن باعَه فلیَتصدّق بثَمنِه و یَهدی هَدیاً آخرَ».۲

در نقل فوق عبارت «لا یبیعه» نیامده است و روشن است که از روایت اول نهی از بیع فهمیده می‌شود، اما در روایت دوم می‌فرماید: اگر فروخت، ثمن آن را صدقه بدهد و قربانی دیگری تهیه نماید، اما نهی‌ای از بیع وارد نشده است.

روش اجتناب از ابهام فوق

محقق در هنگام فهم روایت باید به ابوابی که این روایت در ذیل آنها نقل شده است، دقت نماید؛ زیرا فهم مجموعه‏ای‏ از راویان می‌تواند نقش قرینه غیر لفظی را ایفا کند. همچنین، باید یک بار روایت را بدون توجه به دسته‌بندی و تذییل راوی و با توجه به روایات دارای موضوع مشابه مورد دقت قرار دهد، زیرا امکان دارد فهم راوی از این روایت و یا مشابهاتش کامل نبوده و موجب فهم ناقص محقق گردد.

ج. تقطیعات

ناقل یا گردآورنده یک روایت گاه بر اساس باور و ذهنیت خاص خود، اقدام به تقطیع سؤال شخص راوی از امام علیه السلام و گاهی تقطیع متن کلام امام علیه السلام می‌کند. این هر دو می‌تواند به کژفهمی از متن روایت بیانجامد.

1) تقطیع سؤال

این تقطیع می‌تواند به انگیزه اختصار و اعتقاد به عدم دخالت سؤال در حکم، یا فهمیده شدن حکم از متن حدیث بوده باشد. امکان دارد کلماتی در سؤال باشد که مجتهد را در استنباط یاری نماید، ولی ناقل آن را نیاورده، چون گمان می‌کرده است که در

1.. وسائل الشیعة،ج ۱۴، ص۱۳۶.

2.من لا یحضره الفقیه، ج۲، ص۵۰۲.‏

صفحه از 143