همچنين امام رضا عليه السلام مى فرمايد :
الاِسمُ غَيرُ المُسَمّى ، فَمَن عَبَدَ الاِسمَ دونَ المَعنى فَقَد كَفَرَ وَ لَم يَعبُد شَيئا ، وَ مَن عَبَدَ الاِسمَ وَ المَعنى فَقَد كَفَر وَ عَبَدَ اثنَينِ ، وَ مَن عَبَدَ المَعنى دونَ الاِسمِ فَذاكَ التَّوحيدُ .۱
نام ، غير از ناموَر است . پس هر كه نام را بپرستد ، نه معنا را ، او كافر است و چيزى را نپرستيده است ، و هر كه نام و معنا را بپرستد ، او كافر است و دو چيز را پرستيده است ، و هر كه معنا را بپرستد ، نه نام را ، اينْ يكتاپرستى است .
بنا بر اين ، استعمال اسماى الهى ، از يك سو نبايد فاقد مفهوم و معنا باشد تا موجب تعطيل معرفت خداوند متعال گردد ، چنان كه از سوى ديگر ، نبايد براى آنها مفهومى جدا از ذات بارى تعالى ، تصوّر كرد تا به تشبيه و شركْ منتهى گردد ؛ بلكه اسما و صفات الهى ، چيزى جز تعبير از ذات واجد همه كمالات و فاقد تمام كاستى ها نيستند .
5 . معناى ذكر «بسم اللّه »
بر پايه آنچه شيخ صدوق در تفسير «بسم اللّه الرحمن الرحيم» از امام رضا عليه السلام روايت كرده است ، ذكر «بسم اللّه » ، در حقيقت ، به معناى «نشان بندگى خدا را بر خود گذاشتن» است . متن روايت ، چنين است :
مَعنى قَولِ القائِلِ : «بِسمِ اللّهِ» ، أى أسِمُ عَلى نَفسى سِمَةً مِن سِماتِ اللّهِ عز و جل وَ هِىَ العِبادَةُ .۲
وقتى گوينده مى گويد : «به نام خدا» ، يعنى : نشان و داغى از نشان ها و داغ هاى خداوند عز و جل را بر خود مى نهم كه همان بندگى باشد .