373
دانشنامه قرآن و حديث 13

گاه در باره بينايى باطنى و عقلى به كار مى رود .
به تعبير ديگر ، مردم از نظر بينش ، به دو دسته تقسيم مى شوند :
دسته اوّل ، ديده عقل آنها نزديك بين است ، آينده خود و جهان را نمى بينند و اداركات آنها در محسوساتْ خلاصه مى شود و به تعبير زيباى قرآن :
«يَعْلَمُونَ ظَاهِرًا مِّنَ الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَ هُمْ عَنِ الْأَخِرَةِ هُمْ غَافِلُونَ .۱
از زندگى دنيا، ظاهرى را مى شناسند، حال آن كه از آخرت غافل اند»
.
اين دسته ، هر چند به ظاهرْ بينا هستند ؛ ولى در فرهنگ قرآن و حديث ، كور محسوب مى شوند .
برپايه گزارشى ، امام على عليه السلام در يكى از سخنرانى هاى خود در مدينه ، به اين نكته مهم ، اين گونه اشاره فرموده است :
ما كُلُّ ذى قَلبٍ بِلَبيبٍ ، وَ لا كُلُّ ذى سَمعٍ بِسَميعٍ ، وَ لا كُلُّ ناظِرٍ بِبَصيرٍ .۲
نه هر كه دلى دارد ، به خردى داننده است ، و نه هر كه گوشى دارد نيك شنونده است ، و نه هر كه ديده اى دارد بيننده است .
دسته دوم ، جامع نگر و واقع نگرند ؛ هم نزديك را خوب مى بينند و هم دور را . ادراكات آنها ، در محسوساتْ خلاصه نمى شود ؛ هم خانه دنيا را مى بينند و هم خانه آخرت را . در فرهنگ قرآن و حديث ، اين دسته از مردم ، بصير و بينا ناميده مى شوند .
بر پايه روايتى ، امام على عليه السلام ، اين دو دسته از مردم را اين گونه معرّفى نموده است :

1.روم : آيه ۷ .

2.نهج البلاغة : خطبه ۸۸ ، الكافى : ج ۸ ص ۶۴ ح ۲۲ ، الإرشاد : ج ۱ ص ۲۹۲ ، بحار الأنوار : ج ۳۲ ص ۴۳ ح ۲۸ .


دانشنامه قرآن و حديث 13
372

دوم : «أبصرتُهُ» و «بَصُرتُ بِهِ» . در صورت ديدن با حواس بينايى ، چنانچه با رؤيت قلبى همراه نباشد ، به ندرت گفته مى شود : «بَصُرتُ» .
بررسى آنچه در تبيين معناى بصيرت آمده ، 1 نشان مى دهد كه اين واژه ، در معانى گوناگونى به كار رفته است ؛ مانند : دانش ، بينش دل ، نورِ دل ، آگاهى ، زيركى ، هوشيارى ، برهان ، عبرت و اعتقاد صحيح دينى .
امّا همه اين معانى ، در واقع ـ همان طور كه ابن فارِس گفته ـ به معناى اوّليه مادّه بصيرت ، باز مى گردند . حتّى اطلاق «بصر» به چشم نيز بدان جهت است كه چشم ، يكى از مهم ترين راه هاى تحصيل علم و معرفت است .
گفتنى است كه هر چند بصيرت ، در اصل به معناى علم است ؛ ليكن بايد توجّه داشت كه هر علمى ، بصيرت نيست و هر عالمى ، بصير ناميده نمى شود ؛ بلكه اين واژه ، حاكى از نوعى احاطه علمى و آينده نگرى است . 2

بصيرت ، در قرآن و حديث

در قرآن كريم ، مشتقّات «بصر» ، 148 بار و واژه «بصيرت» ، دوبار تكرار شده است .
به طور كلّى ، واژه «بصر» در متون اسلامى ، گاه در باره بينايى ظاهرى و حسّى ، و

1.ر . ك : دانش نامه جهان اسلام : ج ۳ ص ۴۸۴ مدخل «بصيرت» ، دائرة المعارف قرآن كريم : ج ۵ ص ۵۷۳ مدخل «بصيرت» .

2.بر پايه برخى از پژوهش ها ، واژه بصيرت ، در فرهنگ هاى مختلف ، بيش از سى معنا را به خود اختصاص داده كه موضوع آينده و آينده نگرى در ميان بيشتر آنها مشترك است . همچنين بررسى سير تاريخى اين واژه ، نشان مى دهد كه اين واژه ، از زبان سانسكريت و از شرق به غرب رفته است . وجوه اشتراك فرهنگى اين واژه ، در شرق و غربْ فراوان است كه مهم ترين آنها ، آينده نگرى و تفاوت اصلى در چگونگى آن است . اولياى خدا ، در جستجوى شهود معنوى از طريق بصيرت اند ، در حالى كه رهبران و مديران ، در جستجوى بصيرتى هستند كه آينده سازمان خود را با موفّقيت ، قرين سازند (ر . ك : مقاله «بصيرت در رهبرى و مديريت اسلامى» ، محمّد اَزگُلى) .

  • نام منبع :
    دانشنامه قرآن و حديث 13
    سایر پدیدآورندگان :
    مسعودي،عبدالهادي؛برنجکار،رضا؛تقديري،محمّد؛افقي،رسول؛موسوي،سيد رسول؛شيخي،حميد رضا
    تعداد جلد :
    16
    ناشر :
    دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1390
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 186294
صفحه از 576
پرینت  ارسال به