۱۳۳.امام على عليه السلامـ در سخنانش در نكوهش كوفيان ـ :اى كوفيان! من ، شما را اندرز مى دهم ؛ امّا به گوش نمى گيريد ... . چه مصيبتى است اين كه من ، گرفتار شما شده ام! گرفتار مُشتى كَر شده ام كه نمى شنوند و مُشتى كور كه نمى بينند و مُشتى لال كه نمى فهمند!
۱۳۴.امام صادق عليه السلام :مردمان ، سرگشته و كور و مست اند . در سركشى خويش ، غوطه ورند و از اهريمنان و طاغوت هاى خود ، پيروى مى كنند . چشم دارند ؛ امّا كورند و نمى بينند . زبان دارند ؛ ليكن لال اند و نمى فهمند . گوش دارند ؛ امّا كَرند و نمى شنوند . به پَستى ، رضايت داده اند و خويشتن را ره يافته مى پندارند . از راه زيركان و خردمندان ، منحرف گشته اند و در چراگاه پليدان و ناپاكان مى چرند .
7 / 3
زيان هاى بى بصيرتى
الف ـ شك
۱۳۵.امام على عليه السلام :هر كه از ديدن آنچه پيشِ روى اوست ، كور باشد ، [نهال] شك را در سينه خود مى نشانَد .
۱۳۶.امام على عليه السلامـ از گفتار ايشان به كميل بن زياد نَخَعى ـ :هان! در اين جا (با دستش به سينه اش اشاره فرمود) دانشِ فراوانى است . كاش براى آن ، فراگيرندگانى مى يافتم! البته تيزهوشانى يافته ام ؛ ليكن امين و مورد اعتماد نيستند ؛ زيرا ابزارهاى دين را براى دنيا به كار مى گيرند و نعمت هاى خدا را ، وسيله تسلّط و برترى بر بندگان او
قرار مى دهند و حجّت هايش را دستاويز چيره آمدن بر دوستانش . يا [گروه ديگرى را يافته ام كه ]در برابر حاملان حق ، فرمان بُردارند ؛ امّا به پيچ و خم هاى حق ، بصيرت ندارند و با اوّلين شُبهه اى كه برايشان پيش مى آيد ، آتش ترديد در دل هايشان ، برافروخته مى شود . هان! نه اين [گروه] و نه آن [گروه ، صلاحيت برخوردارى از دانش مرا ندارند] . گروهى هم هستند كه گرسنه لذّت هايند و رام شهوت ها . جماعتى هم شيفته گِردآوردن مال و اندوختن ثروت اند . اين دو گروه ، به هيچ رو ، دينْ نگهدار نيستند . مانندترين چيز به اينان ، حيواناتِ چرنده اند . چنين است كه با مرگ دانشمندان ، دانش نيز مى ميرد .