25
دانشنامه قرآن و حديث 12

فصل هشتم : آنچه بر بدعت بودنش تصريح شده است

8 / 1

مجادله كردن در باره قرآن

۱۲۸.التوحيدـ به نقل از محمّد بن عيسى بن عبيد يقطينى ـ :على بن محمّد بن على بن موسى الرضا (امام هادى) عليه السلام به يكى از شيعيانش در بغداد ، نوشت: «به نام خداى مهرگستر مهربان. خداوند ، ما و تو را از فتنه ، نگه دارد، كه اگر چنين كند، چه نعمت بزرگى است، و اگر نكند ، هلاكت در انتظار است.
ما بر آنيم كه جدل كردن در باره قرآن ، بدعت است و پرسنده و پاسخ دهنده (طرفين جدل) در اين بدعت ، شريك اند؛ زيرا پرسنده ، چيزى را مى گيرد كه حقّ او نيست، و پاسخ دهنده ، متحمّل چيزى مى شود كه بر عهده او نيست. آفريدگارى جز خداوند عز و جل نيست و هر چه جز او ، مخلوق است. قرآن ، كلام خداست. از پيش خود ، نامى براى آن مَنِه كه از گم راهان خواهى بود. خداوند ، ما و تو را از كسانى قرار دهد كه در نهان ، از پروردگارشان مى ترسند و از قيامت ، بيمناك اند !» .

8 / 2

اجبار در پذيرش دين

۱۲۹.التوحيدـ به نقل از ابو صلت هَرَوى ـ :روزى مأمون از على بن موسى الرضا عليه السلام پرسيد: اى پسر پيامبر خدا ! معناى اين فرموده خداوند عز و جل چيست: «و اگر پروردگار تو مى خواست ، بى گمان ، همه آنان كه در زمين اند ، سراسر ، ايمان مى آوردند. پس آيا تو مردم را مجبور مى كنى كه مؤمن باشند؟ و هيچ كس را نسِزَد كه جز به اذن خدا ، ايمان بياورد» ؟
امام رضا عليه السلام فرمود: «پدرم موسى بن جعفر ، از پدرش جعفر بن محمّد ، از پدرش محمّد بن على ، از پدرش على بن الحسين ، از پدرش حسين بن على ، از پدرش على بن ابى طالب عليهم السلام برايم حديث كرد كه: مسلمانان به پيامبر خدا صلى الله عليه و آله گفتند : اى پيامبر خدا ! اگر كسانى را كه بر آنان چيره گشتى ، به پذيرش اسلام مجبور مى ساختى، شمارِ ما افزون مى گشت و در برابر دشمنان، نيرومند مى شديم .
پيامبر خدا صلى الله عليه و آله فرمود: من حاضر نيستم خداوند عز و جل را با بدعتى كه در باره آن به من دستورى نرسيده است، ديدار كنم «و من ، از خودسران نيستم»۱ .
در اين هنگام ، خداوند ـ تبارك و تعالى ـ نازل كرد: اى محمّد ! «اگر پروردگارت مى خواست ، بى گمان ، همه كسانى كه در زمين هستند، سراسر، ايمان مى آوردند» ؛ يعنى همه در دنيا ، از سرِ اجبار وناچارى ايمان مى آوردند، همچنان كه در آخرت، با ديدن و مشاهده عذاب، ايمان مى آورند، و اگر من اين كار را با آنان مى كردم ، ديگر سزاوارِ پاداش و ستايش از جانب من نمى بودند ؛ بلكه مى خواهم كه با اختيار و آزادانه ، ايمان بياورند تا سزاوار تقرّب [به من ]و كرامت و جاودانگى در بهشتِ جاويدان شوند . «پس آيا تو مردم را مجبور مى كنى كه مؤمن باشند ؟ » .
و امّا اين سخن خداوند عز و جل كه: «هيچ كس را نسِزَد كه جز به اذن خدا ايمان بياورد» ، به معناى تحريم [ و ممنوع ساختن ] ايمان بر آنها نيست ؛ بلكه به اين معناست كه بدون اذن خدا ، نمى توانند ايمان بياورند، و اذن خدا هم عبارت است از: فرمان او به ايمان آوردن مردم [در دنيا] ، مادام كه داراى تكليف و موظّف به عبادت هستند، و مجبور ساختن آنها به ايمان ، در هنگامى است كه تكليف و تعبّد ، از آنها برداشته شود (يعنى در آخرت)» .
مأمون گفت : خاطرت آسوده باد ـ اى ابو الحسن ـ كه خاطرم را آسوده نمودى !

1.. در اصل آيه ، واژه «المُتكلّفين» آمده است و«متكلّف» ، به معناى كسى است كه كارى را انجام دهد كه به آن ، امر نشده است؛ كسى كه خودسر ، كارى را انجام دهد.


دانشنامه قرآن و حديث 12
24

الفصل الثامن : ما نصّ على أنّه بدعة

8 / 1

الجِدالُ فِي القُرآنِ

۱۲۸.التوحيد عن محمّد بن عيسى بن عبيد اليقطيني :كَتَبَ عَلِيُّ بنُ مُحَمَّدِ بنِ عَلِيِّ بنِ موسَى الرِّضا عليهم السلام إلى بَعضِ شيعَتِهِ بِبَغدادَ : بِسمِ اللّهِ الرَّحمنِ الرَّحيمِ ، عَصَمَنَا اللّهُ وإيّاكَ مِنَ الفِتنَةِ فَإِن يَفعَل فَقَد أعظَمَ بِها نِعمَةً ، وإن لا يَفعَل فَهِيَ الهَلَكَةُ .
نَحنُ نَرى أنَّ الجِدالَ فِي القُرآنِ بِدعَةٌ ، اشتَرَكَ فيهَا السّائِلُ وَالمُجيبُ ، فَيَتَعاطَى السّائِلُ ما لَيسَ لَهُ ، ويَتَكَلَّفُ المُجيبُ ما لَيسَ عَلَيهِ ، ولَيسَ الخالِقُ إلَا اللّهُ عَزَّ وجَلَّ ، وما سِواهُ مَخلوقٌ، وَالقُرآنُ كَلامُ اللّهِ، لاتَجعَل لَهُ اسما مِن عِندِكَ فَتَكونَ مِنَ الضّالّينَ، جَعَلَنَا اللّهُ وإيّاكَ مِنَ الَّذينَ يَخشَونَ رَبَّهُم بِالغَيبِ وهُم مِنَ السّاعَةِ مُشفِقونَ . ۱

8 / 2

الإِكراهُ فِي الدّينِ

۱۲۹.التوحيد عن أبي الصلت الهروي :سَأَلَ المَأمونُ يَوماً عَلِيَّ بنَ موسَى الرِّضا عليه السلام فَقالَ لَهُ : يَابنَ رَسولِ اللّهِ ما مَعنى قَولِ اللّهِ عَزَّ وجَلَّ «وَ لَوْ شَاءَ رَبُّكَ لَامَنَ مَن فِى الْأَرْضِ كُلُّهُمْ جَمِيعًا أَفَأَنتَ تُكْرِهُ النَّاسَ حَتَّى يَكُونُواْ مُؤْمِنِينَ * وَ مَا كَانَ لِنَفْسٍ أَن تُؤْمِنَ إِلَّا بِإِذْنِ اللَّهِ»۲ ؟
فَقالَ الرِّضا عليه السلام : حَدَّثَني أبي موسَى بنُ جَعفَرٍ عَن أبيهِ جَعفَرِ بنِ مُحَمَّدٍ عَن أبيهِ مُحَمَّدِ بنِ عَلِيٍّ عَن أبيهِ عَلِيِّ بنِ الحُسَينِ عَن أبيهِ الحُسَينِ بنِ عَلِيٍّ عَن أبيهِ عَلِيِّ بنِ أبي طالِبٍ عليهم السلام أنَّ المُسلِمينَ قالوا لِرَسولِ اللّهِ صلى الله عليه و آله لَو أكرَهتَ يا رَسولَ اللّهِ مَن قَدَرتَ عَلَيهِ مِنَ النّاسِ عَلَى الإِسلامِ لَكَثُرَ عَدَدُنا وقَوينا عَلى عَدُوِّنا .
فَقالَ رَسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله : ما كُنتُ لِأَلقَى اللّهَ عَزَّ وجَلَّ بِبِدعَةٍ لَم يُحدِث إلَيَّ فيها شَيئا «وَ مَا أَنَا مِنَ الْمُتَكَلِّفِينَ»۳ فَأَنزَلَ اللّهُ تَبارَكَ وتَعالى : يا مُحَمَّدُ «وَ لَوْ شَاءَ رَبُّكَ لَامَنَ مَن فِى الْأَرْضِ كُلُّهُمْ جَمِيعًا» عَلى سَبيلِ الإِلجاءِ وَالاِضطِرارِ فِي الدُّنيا كَما يُؤمِنونَ عِندَ المُعايَنَةِ ورُؤيَةِ البَأسِ فِي الآخِرَةِ ولَو فَعَلتُ ذلِكَ بِهِم لَم يَستَحِقُّوا مِنّي ثَوابا ولا مَدحا لكِنّي اُريدُ مِنهُم أن يُؤمِنوا مُختارينَ غَيرَ مُضطَرّينَ لِيَستَحِقّوا مِنِّي الزُّلفى وَالكَرامَةَ ودَوامَ الخُلودِ في جَنَّةِ الخُلدِ «أَفَأَنتَ تُكْرِهُ النَّاسَ حَتَّى يَكُونُواْ مُؤْمِنِينَ» .
وأمّا قَولُهُ عَزَّ وجَلَّ : «وَ مَا كَانَ لِنَفْسٍ أَن تُؤْمِنَ إِلَّا بِإِذْنِ اللَّهِ» فَلَيسَ ذلِكَ عَلى سَبيلِ تَحريمِ الإِيمانِ عَلَيها ولكِن عَلى مَعنى أنَّها ما كانَت لِتُؤمِنَ إلّا بِإِذنِ اللّهِ وإذنُهُ أمرُهُ لَها بِالإِيمانِ ما كانَت مُكَلَّفَةً مُتَعَبِّدَةً وإلجاؤُهُ إيّاها إلَى الإِيمانِ عِندَ زَوالِ التَّكليفِ وَالتَّعَبُّدِ عَنها .
فَقالَ المَأمونُ : فَرَّجتَ عَنّي يا أبَا الحَسَنِ فَرَّجَ اللّهُ عَنكَ . ۴

1.التوحيد : ص ۲۲۴ ح ۴ ، الأمالي للصدوق : ص ۶۳۹ ح ۸۶۴ ، روضة الواعظين : ص ۴۷ ، بحار الأنوار : ج ۹۲ ص ۱۱۸ ح ۴ .

2.يونس : ۹۹ و ۱۰۰ .

3.ص : ۸۶ .

4.التوحيد : ص ۳۴۲ ح ۱۱ ، عيون أخبار الرضا عليه السلام : ج ۱ ص ۱۳۵ ح ۳۳ ، الإحتجاج : ج ۲ ص ۳۹۴ ح ۳۰۲ ، بحار الأنوار : ج ۵ ص ۴۹ ح ۸۰ .

  • نام منبع :
    دانشنامه قرآن و حديث 12
    سایر پدیدآورندگان :
    مسعودي،عبدالهادي؛برنجکار،رضا؛خوش نصيب،مرتضي؛موسوي،رسول؛افقي،رسول؛طباطبايي،محمود؛وهّابي،محمّد رضا؛شيخي،حميد رضا؛آرياني،جعفر؛مرادي،محمّد
    تعداد جلد :
    16
    ناشر :
    دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1390
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 194091
صفحه از 587
پرینت  ارسال به