۴.مسند ابن حنبلـ به نقل از ابو اُمامه ـ :كسى از پيامبر خدا صلى الله عليه و آله پرسيد: گناه چيست؟
فرمود: «آن گاه كه چيزى در سينه ات اضطراب ايجاد كرد، آن را وا گذار» .
۵.مسند ابن حنبلـ به نقل از ابو ثعلبه خُشَنى ـ :گفتم: اى پيامبر خدا! مرا از آنچه بر من حلال و حرام است، آگاه ساز.
پيامبر صلى الله عليه و آله ، نفسِ عميقى كشيد و به دقّت به من نگريست و فرمود: «نيكى، آن است كه جان ، بدان آرام گيرد و دل ، با آن اطمينان يابد؛ و گناه، آن است كه جان ، بدان آرام نشود و دل ، با آن اطمينان نيابد، هر چند فتوا دهندگان [ بر خلاف آنچه احساس مى كنى ، ]برايت فتوا دهند».
۶.الزهد ، ابن مباركـ به نقل از عبد الرحمان بن معاوية بن حُدَيج ـ :مردى از پيامبر خدا صلى الله عليه و آله پرسيد: چه چيز بر من ، حلال و چه چيز بر من ، حرام است؟
پيامبر خدا صلى الله عليه و آله سكوت كرد. وى ، پرسش خود را سه بار تكرار كرد. پيامبر خدا صلى الله عليه و آله در هر سه بار، سكوت نمود و آن گاه فرمود: «سؤال كننده ، كه بود؟» .
آن مرد گفت: من ، اى پيامبر خدا!
پيامبر صلى الله عليه و آله ، در حالى كه با دو انگشت خود ، [به سينه او يا به زمين] تَلَنگُر مى زد، فرمود: «آنچه را دلت ناشايسته ديد ، رهايش كن» .
۷.المعجم الكبيرـ به نقل از واثلة بن اَسقَع ـ :در مسجد خَيْف جلوى نگاه پيامبر صلى الله عليه و آله قرار گرفتم . يارانش به من گفتند: اى واثله! از جلوى ديد پيامبر ، كنار برو!
پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود: «او را وا گذاريد . آمده است تا [چيزى را] بپرسد» .
نزديك ايشان شدم و گفتم: پدر و مادرم فدايت،اى پيامبر خدا! به ما دستورى بده كه پس از تو ، به آن عمل كنيم .
فرمود: «بايد دلت ، يارى ات كند !» .
گفتم: چگونه؟
فرمود: «آنچه را كه تو را به ترديد مى افكند، وا گذار و آنچه را كه تو را به ترديد نمى افكند، انجام بده، هر چند فتوا دهندگان، [ بر خلاف آنچه مى فهمى ،] نظر دهند».
گفتم: اين را از كجا بدانم؟
فرمود: «[ براى اين كار ،] دستت را روى دلت مى گذارى؛ چرا كه دل ، در برابر حلال، آرامش مى يابد؛ ولى براى حرام، آرام نمى شود. همانا مسلمانِ پرهيزگار، گناه كوچك را رها مى كند تا مبادا به گناه بزرگ ، دچار شود» .