89
دانشنامه قرآن و حديث 12

من و خدا ، هيچ كسى از بندگانش نبود !
حاضران گفتند : راست گفتى!
اين احاديث را سيوطى در الجامع الصغير ، ۱ از پيامبر خدا صلى الله عليه و آله نقل كرده است :
الف . از عبادة بن صامت .
ابدال ، در ميان اين امّت ، سى نفرند كه دل هايشان ، به مثابه دل ابراهيم خليل است .
هر گاه يكى از آنها بميرد ، خداوند ، كسى را جاى او بر گزيند .
نيز همو ، نقل كرده :
ابدال ، در ميان امّت من ، سى نفرند كه زمين با آنها بر پاست ، و شما به خاطر آنها ، يارى داده مى شويد و برايتان ، باران مى بارد .
ب . از عوف بن مالك .
ابدال ، در ميان مردم شام اند . آنها به خاطر وجود آنان ، يارى مى شوند و روزى داده مى شوند .
ج . از اَنَس بن مالك .
ابدال ، چهل مرد و چهل زن هستند . هر گاه مردى از آنها بميرد ، خداوند ، مرد ديگرى را جاى گزين مى كند ، و هر گاه زنى از آنها بميرد ، زن ديگرى را جاى گزين مى كند .
بسيارى از علما ، درستى اين احاديث و نقل ها را رد كرده اند و گفته اند : اين روايات ، از جهت متن و سند ، باطل اند ، همان گونه كه محقّقان حديث شناس ، در باره سندهاى احاديث ابدال ، سخن گفته اند [و آنها را رد كرده اند] ؛ از جمله ، حافظ ابن جوزى كه حكم به جعلى بودن آنها كرده و ابن تيميّه هم از او تبعيت نموده و همين طور ، سخاوى . ۲

1.. ر . ك : الجامع الصغير : ج ۱ ص ۴۷۰ ح ۳۰۳۲ ـ ۳۰۳۶ .

2.. الوضّاعون و أحاديثهم : ص ۲۸ و ۲۹ .


دانشنامه قرآن و حديث 12
88

اين باره مى گويد :
ابدال ، اصطلاح جديدى است كه اُمَويان ، آن را ساختند و تلاش كردند كه با آن ، خاكستر [جهل] بر چشم مسلمانان بپاشند و اثبات كنند كه زن و مرد اُمَوى ، اگر نگوييم برتر از اهل بيت و صحابه پيامبر خدا صلى الله عليه و آله هستند ، در فضيلت ، همپاى آنها هستند ، و اين ، به خاطر وضعيتى بود كه آنان با كُشتن صحابه پيامبر خدا صلى الله عليه و آله ، بويژه همراهان امير مؤمنان عليه السلام ، پديد آوردند و چنين وانمود كردند كه مسلمانان ، با وجود ابدال ، يارى و روزى داده مى شوند و باران ، بر ايشان مى بارد . بنا بر اين ، جنبش عليه شام و حاكم آن ، پيروزى و روزى را از مسلمانان ، دور خواهد كرد . اين چاره انديشى ، بر مسلمانان ساده ، كارگر شد و به آن معتقد شدند . معاويه ، پس از انعقاد قرارداد صلح با امام حسن عليه السلام ، زمانى كه به شام باز گشت ، براى مردم سخنرانى كرد و جايگاه خودش را به آنان گوشزد كرد و به همان چيزى كه با حديث سازان همسويى داشت ، اشاره كرد ، پس از آن كه مردم ، كلمه ابدال را شنيده بودند و جعل احاديث اين موضوع ساختگى ، آغاز شده بود .
واقدى ، آورده است :
وقتى معاويه پس از بيعت حسن عليه السلام به سال 41 با او ، از عراق به شام برگشت ، سخنرانى كرد و گفت : اى مردم ! پيامبر خدا فرمود : تو پس از من ، عهده دارِ خلافت خواهى شد . سرزمين مقدّس (شام) را [براى آن] برگزين كه ابدال ، در آن هستند! و من ، شما را [به آن] خبردار كردم . پس ابو تراب (على بن ابى طالب) را لعن كنيد .
وقتى صبح شد ، نامه اى نوشت و مردم را گِرد آورد و آن را بر ايشان خواند و در آن ، چنين نوشته بود : اين ، نامه اى است كه امير مؤمنان ، معاويه ، كاتب وحى خدايى كه محمّد را براى پيامبرى برانگيخت ، در حالى كه اُمّى بود ، نه مى خوانْد و نه مى نوشت ، و از خاندان او وزير و نگارنده اى امين برگزيد . وحى كه بر محمّد فرود مى آمد ، من آن را مى نگاشتم و او خبر نداشت [كه من ، چه مى نويسم] و ميان

  • نام منبع :
    دانشنامه قرآن و حديث 12
    سایر پدیدآورندگان :
    مسعودي،عبدالهادي؛برنجکار،رضا؛خوش نصيب،مرتضي؛موسوي،رسول؛افقي،رسول؛طباطبايي،محمود؛وهّابي،محمّد رضا؛شيخي،حميد رضا؛آرياني،جعفر؛مرادي،محمّد
    تعداد جلد :
    16
    ناشر :
    دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1390
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 194335
صفحه از 587
پرینت  ارسال به