در این باره گفته است:
أی أنّ المجالس الحسنة إنّما هی المصحوبة بالأمانة؛ أی کتمان ما یقع فیها من التفاوض فی الأسرار، فلا یحلّ لأحد من أهل المجلس أن یفشی علی صاحبه ما یکره إفشاؤه؛۱
یعنی مجلسهای خوب که امانت بوده و اسراری در آن رد و بدل میشوند، بر کسی از اهل آن مجلس روا نیست که سرّ دیگری که فاش شدن آن را خوش نمیدارد، بر ملا نماید.
اما مناوی مشخص نکرده که چرا جمع محلای به الف لام «المجالس» را _ که عام است _ مقید کرده و از عموم آن دست برداشته است. گویی وی هر مجلسی را قابل احترام و مشمول حکم حدیث نمیداند و بر اساس اینکه ممکن است مجلسی بدون هیچ قاعده و حسابی تشکیل شود و گفتن هیچ سخنی در آن محذور و منعی نداشته باشد، چنین نظری را ارائه کرده است؛ اما واقعیت، این است که چنان قیدی نمیتواند ناظر به مجلس خوب باشد. به علاوه، مجلس خوب هم مشخص نیست که چیست.
روشن است که مجلسها گونههای فراوانی دارند و هر کسی در زندگی خود در جلسهها و مجلسهای متفاوتی حضور مییابد؛ از جلسه درس و بحث و خانوادگی گرفته تا وعظ و تجمع، و جلسههای کاری معمولی و سرّی. در این میان کدامین جلسه مشمول حکم این احادیث است؟ بدیهی است که منظور حدیث، همه این نشستها و مجلسها نیست. آن دست از جلسهها و مجلسهایی که ماهیت سرّی و محرمانه دارند، به قطع مشمول این اخبارند، اما جلسهها و مجلسهایی که چنین ماهیتی ندارند، اما حرفهایی در آنها زده میشود که ای بسا اسرار تلقی شوند و نگهداری آن مشمول حکم این روایتهاست. در خود این اخبار قیدهایی وجود دارد که میتوان ملاک مجلس امانت بودن را مشخص و ملاکی برای آن تعریف کرد.
در روایتی از تعبیر «ثمّ التفت» در خبر «إذا حدث الرجل الحدیث ثم التفت فهی أمانة»۲ استفاده شده که چگونگی امانت بودن حرف و یا عملی را در یک مجلس روشن کرده است. وقتی کسی حرفی را در جایی با کسی در میان میگذارد و هنگام حرف زدن، به این سو و آن سو مینگرد تا مبادا کسی حرف او را بشنود، نشان این است که او آن را راز و امانت میداند. «توجه به این سو و آن سو»، به این معناست که: «حرف مرا مکتوم نگهدار و
1.. همانجا.
2.. سنن الترمذی، ج۳، ص۲۳۰؛ سنن ابی داود، ج۲، ص۴۴۹؛ السنن الکبری، ج۱۰، ص۲۴۷.