۱
قید یاد شده، یعنی منکرهای مجالس، و نه رازهای دیگر آن، گویی _ همان طور که مناوی از قاضی نقل کرده _ از سه منکَر یک مجلس که میتوان آنها را افشا کرد، برداشت شده باشد. شاید چنین برداشتی ناظر به اشاعه فحشای مربوط به مؤمنان باشد که در سوره نور۲ از آن سخن به میان آمده است.
ج. سخنچینی. بیهقی (م458ق) احادیث امانت بودن مجالس را در باب پذیرفته نشدن حرف کسانی که حرفهای گزنده در باره دیگران میزنند و نیز کسانی که سخنچینی و غیبت میکنند، آورده است،۳ که نشان میدهد نقل حرف مجالس را سخنچینی دانسته است. این حرف را عسکری (293 - 382) هم گفته است. وی بر آن است که در صورتی که کسانی با هم بنشینند و با هم درِ صحبت باز کنند و به هم اطمینان کرده و حرفهایی را در میان بگذارند که ای بسا خوش ندارند جایی زده شود، آن حرفها امانت بوده و هر کس آنها را فاش کند، سخنچنین است.۴ این برداشت، گویی مستند به روایت عطا، یعنی روایت نهم است که در آنها از انتقال حرف دیگری از مجلسی به جایی دیگر نهی شده است. البته این، دلیل محکمی بر تضییق دایره مجلس و امانت آن نیست.
د. غیبت. آیة الله خویی (1278 - 1371ش) با تصریح به ضعف سند روایت حاوی وصایای پیامبر به ابوذر، از آن در حرمت غیبت استفاده کرده است.۵ گویی نقل حرفهای مجالس، غیبت دانسته شده است. این برداشت، هر چند بر اساس اینکه پشت سر دیگران حرف زدن، مطابق تعریف غیبت، غیبت به شمار میرود، اما نقل حرف دیگران، امری فراتر از غیبت کردن است. به دیگر سخن، افشای راز است و نه سخن معمولی. به دیگر روی، دلیل اعم از ادعاست.
هـ. سخن که امانت باشد؛ و نه هر سخنی. میبدی (زنده در حدود 550ق) آن را «به
1.. فیض القدیر، ج۶، ص۳۴۰.
2. إِنَّ الَّذِینَ یُحِبُّونَ أَنْ تَشِیعَ الْفاحِشَةُ فِی الَّذِینَ آمَنُوا لَهُمْ عَذابٌ أَلِیمٌ فِی الدُّنْیا وَ الْآخِرَةِ وَ اللهُ یَعْلَمُ وَ أَنْتُمْ لا تَعْلَمُون (سوره نور، آیه۱۹).
3.. السنن، ج۱۰، ص۲۴۷.
4.. مناوی به نقل از عسکری در فیض القدیر، ج۶، ص۳۴۰.
5.. مصباح الفقاهة، ج۱، ص۵۰۲: «و یدلّ علی كون الغیبة من الخیانة، قول النبی _ صلی الله علیه و آله _ فی وصیته لأبی ذر: یا أباذر! المجالس بالأمانة و افشاء سرّ أخیك خیانة؛ فاجتنب ذلك»؛ نیز همان، ج ۳۵، ص۴۹۶.