المجالس بالأمانة، یعنی بر وی واجب است که گفتار و کرداری را در مجالس بازگو نکند. در حقیقت آنها پیش کسی که آن را شنیده و یا دیده، امانت هستند. اما با رضایت صاحب آن، خبرها و گفتههای خوب را میتواند بازگو کند.
مناوی از عنوان بابی که بیهقی انتخاب نموده (فصل فی حفظ المسلم سرّ اخیه) استفاده کرده که وی بر آن است که حدیث «انّما یتجالسان المتجالسان بالامانة»، دلالت بر لزوم رازداری راز برادر مسلمان، و تأکید بر حفظ اسرار وی به خصوص از اشرار دارد. بنا براین، باید در امانتی که به انسان سپرده شده، مراقبت نمود، و با افشای آن، حق دیگری را تباه ننمود تا مبادا مخالف آیه
«إنّ الله یأمرکم أن تؤدّوا الأمانات إلی أهلها»،۱ شود؛ و گر نه، فاش کننده حرف همنشین، جزء ستمگرانی خواهد شد که در زمره خیانتپیشگان محشور میگردد.۲
قرآن و امانت مجالس
در قرآن کریم آیاتی وجود دارد که ناظر به پردهبرداری از رازی است که میان افرادی بوده است. در این آیات، از خیانت در امانت یاد شده و خیانت افرادی که رازهای طرف مقابل را برملا کردهاند، و از سفارش به رعایت حق افراد و نیز رعایت امانتی که در اختیار کسانی است و شامل امانت خبری هم هست.
رشید رضا (1282 - 1354ق) در تفسیر آیه «یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لا تَخُونُوا اللَّهَ وَ الرَّسُولَ وَ تَخُونُوا أَماناتِکُم»،۳ امانتها را به امور سیاسی، مالی، اجتماعی و حتی ادبی _ که میان مردم و اولیای امور است _ گسترش داده و بعد به حدیث مورد بحث اشاره کرده و گفته است: «فقد ورد فی الحدیث المجالس بالامانة». سپس، آن را خبر حسن معرفی است.۴ این برداشت رشید رضا از آیه میتواند بیانگر این واقعیت باشد که وقتی خداوند از مطلق خیانت در امانت نهی کرده، شامل امانت مجالس هم میشود. به عبارت دیگر، آیه به صورت مطلق از خیانت در امانت نهی کرده و حدیث، مصداق آن را مشخص کرده است. آیه در ماجرای ابولبابه بن عبد المنذر انصاری نازل شد؛ شخصی که پس از محاصره بیست
1.. سوره نساء، آیه۵۸.
2.. فیض القدیر، ج۲، ص۷۲۱.
3.. سوره انفال، آیه۲۷.
4.. المنار، ج۹، ص۴۷۱.