1. اساساً موضوع متفاوتی دارند (برای نمونه، یکی در باره دوست سخن میگوید و دیگری در باره برادری؛ که این دو بر اساس نظام معنایی ارائه شده متفاوتاند)؛
2. یا این اختلاف ناشی از اختلاف موضوع نبوده و بلکه هر یک به جنبهای از ویژگیهای موضوعی واحد میپردازند، و همان ویژگی محور تقسیمبندی را شکل میدهد. در نتیجه، با یکدیگر ناسازگار نیستند.
در ادامه، الگوی هرمی ارتباطات از منظر حدیث ارائه میگردد و دست آخر بحث با تحلیل روانشناختی این احادیث به پایان میرسد. این احادیث عبارتاند از:
۱. الإمام علیّ _ علیه السلام _ : أصدِقاؤُکَ ثَلاثَةٌ، و أعداؤُکَ ثَلاثَةٌ؛ فَأَصدِقاؤُکَ: صَدیقُکَ، و صَدیقُ صَدیقِکَ، و عَدُوُّ عَدُوِّکَ. و أعداؤُکَ عَدُوُّکَ، و عَدُوُّ صَدیقِکَ، و صَدیقُ عَدُوِّکَ.۱
۲. قالَ [الإِمامُ الحُسَینُ] _ علیه السلام _ : الإِخوانُ أربَعَةٌ: فَأَخٌ لَکَ و لَهُ، و أخٌ لَکَ، و أخٌ عَلَیکَ، و أخٌ لا لَکَ و لا لَهُ. فَسُئِلَ عَن مَعنی ذلِکَ فَقالَ _ علیه السلام _ : الأَخُ الَّذی هُوَ لَکَ و لَهُ: فَهُوَ الأَخُ الَّذی یَطلُبُ بِإِخائِهِ بَقاءَ الإِخاءِ، و لا یَطلُبُ بِإِخائِهِ مَوتَ الإِخاءِ، فَهذا لَکَ و لَهُ؛ لِأَنَّهُ إذا تَمَّ الإِخاءُ طابَت حَیاتُهُما جَمیعا، و إذا دَخَلَ الإِخاءُ فی حالِ التَّناقُضِ بَطَلَ جَمیعا. وَ الأَخُ الَّذی هُوَ لَکَ: فَهُوَ الأَخُ الَّذی قَد خَرَجَ بِنَفسِهِ عَن حالِ الطَّمَعِ إلی حالِ الرَّغبَةِ، فَلَم یَطمَع فِی الدُّنیا إذا رَغِبَ فِی الإِخاءِ، فَهذا موفِرٌ عَلَیکَ بِکُلِّیَّتِهِ. وَ الأَخُ الَّذی هُوَ عَلَیکَ: فَهُوَ الأَخُ الَّذی یَتَرَبَّصُ بِکَ الدَّوائِرَ، و یُغشِی السَّرائِرَ، و یَکذِبُ عَلَیکَ بَینَ العَشائِرِ، و یَنظُرُ فی وَجهِکَ نَظَرَ الحاسِدِ، فَعَلَیهِ لَعنَةُ الواحِدِ. وَ الأَخُ الَّذی لا لَکَ و لا لَهُ: فَهُوَ الَّذی قَد مَلَأَهُ اللّهُ حُمقاً فَأَبعَدَهُ سُحقاً، فَتَراهُ یُؤثِرُ نَفسَهُ عَلَیکَ، و یَطلُبُ شُحّاً ما لَدَیکَ.۲
1.. امام علی _ علیه السلام _ : دوستانت سه گونهاند و دشمنانت [نیز] سه گونه. امّا دوستانت [عبارتاند از]: دوستت، دوستِ دوستت و دشمنِ دشمنت. دشمنانت [نیز عبارتاند از]: دشمنت، دشمنِ دوستت و دوستِ دشمنت.
2.. [امام حسین _ علیه السلام _] فرمود: «برادران، چهار گونهاند: برادری كه [دوستیاش] به سود تو و اوست؛ و برادری كه به سود توست؛ و برادری كه به زیان توست؛ و برادری كه نه به سود توست و نه به سود خودش».
معنای این سخن را از ایشان پرسیدند. حضرت فرمود: «برادری كه به سود تو و خودش است، آن برادری است كه با برادری خود، خواستار ماندگاری برادری است و مقصودش از برادری خود، میراندن برادری نیست. این كس به سود تو و به سود خودش میكوشد؛ زیرا اگر برادری كامل شود، زندگی هر دو شیرین میگردد و اگر برادری كاستی گیرد، [خوشی هر دو] تباه میگردد.
امّا برادری كه به سود توست، آن برادری است كه خود را از حالت طمع به حالت رغبت در آورده است و چون به برادری راغب است، در [امور] دنیا طمع نمیورزد. پس با همه وجودش به تو سود میرساند. امّا برادری كه به زیان توست، آن برادری است كه چشمانتظارِ گرفتاریهای توست و با تو یكدل نیست و میان مردم بر ضدّت دروغ میبافد و حسودانه به چهرهات مینگرد. پس لعنت [خدای] یگانه بر او باد! امّا برادری كه نه به سود توست و نه به سود خودش، همان است كه خداوند او را سرشار از حماقت كرده و از رحمت خویش دور ساخته است. پس او را میبینی كه خودش را بر تو مقدّم میدارد و آنچه را داری، آزمندانه برای خود میخواهد».