۳. الإمام الباقر _ علیه السلام _ : قامَ رَجُلٌ بِالبَصرَةِ إلی أمیرِ المُؤمِنینَ _ علیه السلام _ فَقالَ: یا أمیرَ المُؤمِنینَ! أخبِرنا عَنِ الإِخوانِ؟ فَقالَ: الإِخوانُ صِنفانِ: إخوانُ الثِّقَةِ، و إخوانُ المُکاشَرَةِ. فَأَمّا إخوانُ الثِّقَةِ فَهُمُ الکَفُّ، وَ الجَناحُ، وَ الأَهلُ، وَ المالُ. فَإِذا کُنتَ مِن أخیکَ عَلی حَدِّ الثِّقَةِ، فَابذِل لَهُ مالَکَ و بَدَنَکَ، و صافِ مَن صافاهُ، و عادِ مَن عاداهُ، وَ اکتُم سِرَّهُ و عَیبَهُ، و أظهِر مِنهُ الحُسنَ. وَ اعلَم أیُّهَا السّائِلُ أنَّهُم أقَلُّ مِنَ الکِبریتِ الأَحمَرِ. و امّا الِاخوان المُکاشره، فانّک تُصیبُ لذّتَک مِنهُم، فلا تَقَطَّعنَّ مِنهم، و لاتَطلُبَنََّ ماوراءَ ذلک مِن ضمیرِهِم، و ابذِل لَهم ما بَذلوا لَکَ مِن طلاقِهِّ الوَجه و حلاوَه الّلسان.۱
۴. الإمام الصادق _ علیه السلام _ : الإِخوانُ ثَلاثَةٌ: فَواحِدٌ کَالغِذاءِ الَّذی یُحتاجبُ إلَیهِ کُلَّ وَقتٍ فَهُوَ العاقِلُ، وَ الثّانی فی مَعنی الدّاءِ، و هُوَ الأَحمَقُ، وَ الثّالِثُ فی مَعنی الدَّواءِ فَهُوَ اللَّبیب.۲
۵. عنه _ علیه السلام _ : الإِخوانُ ثَلاثَةٌ: مُواسٍ بِنَفسِهِ، و آخَرُ مُواسٍ بِمالِهِ و هُمَا الصّادِقانِ فِی الإِخاءِ و آخَرُ یَأخُذُ مِنکَ البُلغَةَ، و یُریدُکَ لِبَعضِ اللَّذَّةِ، فَلا تَعُدَّهُ مِن أهلِ الثِّقَةِ.۳
۶. عنه _ علیه السلام _ : إنَّ الَّذینَ تَراهُم لَکَ أصدِقاءَ إذا بَلَوتَهُم وَجَدتَهُم عَلی طَبَقاتٍ شَتی؛ فَمِنهُم کَالأَسَدِ فی عِظَمِ الأَکلِ و شِدَّةِ الصَّولَةِ، و مِنهُم کَالذِّئبِ فِی المَضَرَّةِ، و مِنهُم کَالکَلبِ فِی البَصبَصَةِ، و مِنهُم کَالثَّعلَبِ فِی الرَّوَغانِ وَ السَّرِقَةِ، صُوَرُهُم مُختَلِفَةٌ وَ الحِرفَةٌ واحِدَةٌ. ما تَصنَعُ غَدا إذا تُرِکتَ فَردا وَحیداً لا أهلَ لَکَ و لا وَلَدَ إلَّا اللّهَ رَبَّ العالَمینَ؟۴
1.. امام باقر _ علیه السلام _ : در بصره مردی بر پا خاست و گفت: ای امیر مؤمنان، ما را از [حال] برادران خبر ده. حضرت فرمود: «برادران، دو گونهاند: برادرانِ قابل اعتماد و برادرانِ [مفیدِ تنها برای] شوخی و شادمانی. امّا برادران قابل اعتماد، دست و بال و خانواده و دارایی [شخص] هستند. پس اگر نسبت به برادرت اعتماد داشتی، مال و تنت را بدو ببخش و با دوستش دوستی و با دشمنش دشمنی كن و رازش را پنهان دار و خوبیاش را آشكار ساز. ای پرسشگر، بدان كه این گونه برادران، كمیابتر از گوگرد سرخ هستند. امّا برادران شوخی و شادمانی، پس [بدان كه] تو از آنان لذّت خود را میبری. پس آن را از آنان مبُر و... بیش از آن، از درونشان مخواه و به همان میزان كه روی گشاده و زبان شیرین خود را به تو ارزانی میدارند، تو نیز چنین كن».
2.. امام صادق _ علیه السلام _ : برادران، سه گونهاند: یکی چون غذاست كه در همه وقت به آن نیاز است و او شخص عاقل است. دوم، به معنای درد است، و او شخص احمق است. سوم، به معنای دَواست و او شخص خردمند است.
3.. امام صادق _ علیه السلام _ : برادران، سه گونهاند: آن كه [در راه دوست] از جان خود میگذرد. دیگری آن كه از مال خود میگذرد و این دو در برادری خود صادق هستند. دیگری آنچه را كه نیاز دارد، از تو میگیرد و تو را برای پارهای لذّتها [ی خود] میخواهد. پس او را از افراد قابل اعتماد مشمار.
4.. امام صادق _ علیه السلام _ : كسانی را كه دوستان خود میبینی، اگر آنان را بیازمایی، آنان را گونههای متفاوتی خواهی یافت: برخی در پرخوری و پرخاشگری، همچون شیر (درنده) هستند. برخی در زیان زدن، چون گرگ هستند. برخی در چاپلوسی چون سگ هستند. برخی در نیرنگبازى و دزدى، چون روباه هستند. چهرههایشان گوناگون است؛ امّا پیشه یکی است. فردا كه تنها و بیخانواده و فرزند، رها خواهی شد و جز پروردگار عالمیان را نخواهی داشت، چه خواهی كرد؟