2. نیاز ارتباطیای که میان این دو نیاز قرار دارد. و آن نیاز به انسانهایی که دانششان به کار برآورده کردن نیازهای فیزیولوژیکی، ایمنی، عشق و محبت، حرمت خود و شکوفایی میآید. این انسانها به خاطر دانش و شعوری که دارند میتوانند به وقت نیاز به کمک انسان بیایند. از این رو، در روایت، اینان را به دوا تشبیه کرده است که تنها در مواقع خاصی به کار انسان میآیند. بنا بر هرم ارتباطی خودمان _ که در بالا اشاره شد _ میتوان این افراد را بنا بر نقش و بایستگیشان در برآورده کردن نیازها جزو روابط دوستانه و یا روابط کارکردی قرار داد.
حدیث پنجم: رفتار حمایتی
مرکزیت تقسیمبندی روابط در این حدیث «رفتار حمایتی» است. رفتار حمایتی دو صورت دارد: حمایت از خود، که بر اساس «ارزش خود» و «عزت نفس» صورت میگیرد؛ حمایت از غیر که بر اساس توسعه گستره ارزش خود به ارزش غیر صورت میپذیرد. این ویژگیها تنها بر اثر تعالی صفات انسانی پدید میآید. حالت مرَضی متصور برای اولی نارسیسیم و تمرکز بیشینه بر خود و دیگرآزاری است. حالت مرضی متصور برای دومی نیز رفتارهای ناشایستهای چون ملامتیگری و آزارطلبی نسبت به خود است. حالت سالم در میان این دو است؛ برای نمونه در قرآن در باره انفاق همین حالت میان خسّت و زیادهروی و درماندگی خود را مورد تأکید قرار میدهد.
پیش از آن که به توضیح حدیث بر اساس رفتار حمایتی بپردازیم، توضیحی قرآنی در این باره راهگشاست:
1. چنان که گذشت، بسیاری از اندیشمندان تعریف ارسطو از انسان بهعنوان «حیوان اجتماعی» را میپذیرند.
2. مرحوم علامه در جلد چهارم المیزان، ذیل آیة 200 سوره آلعمران، شکلگیری اجتماع را بر اساس نظریه «غریزه جنسی» و «استخدام» توضیح میدهند. ایشان وجود انسان را مساوق با اجتماعیشدن میدانند، که البته همانند تمام صفات انسانی روند تکاملی داشته است و با تکامل در سایر صفات این ویژگی، این ویژگی نیز تکامل یافته است.
3. اولین نهاد اجتماعی خانواده است که پیدایش آن بهخاطر نیروی غریزه جنسی شکل گرفته است.
4. بنا بر این، بشر هیچگاه زندگی فردی نداشته است.
5. پس از تشکیل اولین اجتماع بهخاطر نیازی طبیعی، صفت دیگری در انسان حاصل