نگاهی به سازوکار ثواب و عقاب الهی - صفحه 83

قواعد حاکم بر پاداش‌دهی به اعمال

1. رحمت و تفضل الهی مبنای پاداش‌دهی

مبنا در پاداش‌دهی الهی، استحقاق قراردادی و معاوضی رایج بین انسان‌ها نیست، بلکه خاستگاه آن لطف، رحمت و فضل و بخشش فراوان خداوند است. سخن ذیل از أمیر مؤمنان _ علیه السلام _ بیان‌گر این حقیقت است:


الحَقُّ أوسَعُ الأَشیاءِ فِی التَّواصُفِ، و أضیَقُها فی التَّناصُفِ، لا یَجری لِأَحَدٍ إلّا جَری عَلَیهِ، و لا یَجری عَلَیهِ إلّا جَری لَهُ، و لَو کانَ لِأَحَدٍ أن یَجرِیَ لَهُ و لا یَجرِیَ عَلَیهِ لَکانَ ذلِکَ خالِصا للّهِ سُبحانَهُ دونَ خَلقِهِ؛ لِقُدرَتِهِ عَلی عِبادِهِ، و لِعَدلِهِ فی کُلِّ ما جَرَت عَلَیهِ صُروفُ قَضائِهِ، و لکِنَّهُ سُبحانَهُ جَعَلَ حَقَّهُ عَلی العِبادِ أن یُطیعُوهُ، و جَعَلَ جَزاءَهُم عَلَیهِ مُضاعَفَةَ الثَّوابِ تَفَضُّلًا مِنهُ، و تَوَسُّعاً بِما هُوَ مِنَ المَزیدِ أهلُهُ؛۱
حق، گسترده‏ترین چیزها در وصف کردن، و تنگ‏ترین آنهاست در اجرا کردن. حق، به سود کسی جریان نیابد، جز آن‏که به زیانش هم جریان یابد و به زیانش جاری نشود، جز آن‏که به سودش جریان یابد و اگر بنا بود که حق به سود کسی جاری شود و به زیانش جاری نگردد، او خدای سبحان است نه آفریده‏های او، به جهت توانایی‏اش بر بندگان، و عدالتش در هر چیزی که قضایش بر آن روان است؛ ولی خداوند سبحان، حقّ خود را بر بندگان، اطاعت خویش قرار داد و پاداش آن را دو چندان کرد، از درِ بخشندگی‏اش و افزون‏دهی‏ای که اهل آن است.

بر اساس این حدیث، هیچ کس بر خدا حقی ندارد؛ با این حال خداوند در مقابل حقش _ که فرمانبری بندگان از اوست _پاداش مضاعف و فراوانی قرار داده؛ بدون این که شایستگی ذاتی آن را داشته باشند. بنا بر این، خاستگاه پاداش بر طاعت، تفضّل الهی است و میزان آن در دست خداست و هر چقدر بخواهد، عطا می‌کند.

بدین ترتیب، می‌توان گفت آنچه در منابع دینی در باره پاداش برخی اعمال آمده، بیان‌گر میزان لطف خدا در آن زمینه است و بیان مقدار ثواب و نعمت اخروی خاص برای یک عمل، به معنای تعیین حدّاقل است و هرگز بدان معنا نیست که خداوند بیش از این مقدار نمی‏بخشد و اگر ببخشد، مایه تعجب یا نکوهش شود. در برخی آیات قرآن کریم از این پاداش اضافه با تعابیر مختلفی مثل: «اجر کریم»، «اجر عظیم»، «اجرهم عند ربهم»،

1.. نهج البلاغه، خطبه۲۱۶.

صفحه از 103