اما در هیچ یک از نوشتارهای مذکور، راهکارهای عملی رجالیان در کتب رجالیشان، در ضمن ترجمه روات، استخراج نشده است؛ بلکه نویسندگان این کتابها در مقام تبیین مبنای اصولی و رجالی خودشان در حل تعارضات رجالی به شکل کلی هستند؛ گر چه در مقاله «داوری در باب تعارض آرای نجاشی و دیگر رجال شناسان متقدم شیعه» نوشته دکتر محمد تقی دیاری بیدگلی۱ نمونههایی از ترجیح آرای نجاشی بر سایر رجالیان توسط برخی از صاحبنظران مطرح شده است، اما استخراج مبانی رجالی علما و بررسی عملکرد آنان در برخورد با اقسام گوناگون تعارضات رجالی در هیچ یک از این نوشتارها دیده نمیشود.
گاهی عدم استخراج مبانی رجالی افراد، به ویژه در باره تعارض آرای رجالی، موجب قضاوتهای عجولانه در باره آنان، متهم ساختن آنان به اضطراب در احکام صادره در احوال روات و عدم دقت در ترجمه روات میگردد. از این رو، عدم بررسی مبانی رجالی علامه و روش وی در خلاصة الاقوال ممکن است این توهم را ایجاد نماید که وی در موارد مشابه، قضاوتهایی متناقض داشته است و یا به او انتقاد شود که چرا گاهی در بخش نخست روات، جرح آنان را بیان کرده، در حالی که به راوی اعتماد نموده و یا بر عکس، در بخش غیر معتمدان، مدحشان را بیان نموده است. این تناقضنماییها ناشی از عدم آگاهی از مبانی علامه در برخورد با تعارضات رجالی و عدم آشنایی با روش تألیف خلاصة الاقوال است.
در این تحقیق، با بررسی جایگاه روات در خلاصة و تحلیل عبارات علامه ذیل ترجمه رواتی که آرای رجالیان در بیان احوالشان دچار اختلاف شده، راهکار علامه در مواجهه با تعارضات رجالی به دست آمده است.
پیش از ورود به بحث اصلی توجه به این نکته ضروری است که علامه حلی در خلاصة الاقوال روات را به دو قسم تقسیم نموده است؛ قسم نخست، راوت معتمد از نظر وی و قسم دوم، روات غیر معتمد. بنا بر این، اگر رواتی که در ترجمه آنان میان متقدمان اختلاف نظر وجود دارد، در قسم نخست روات جای گرفته باشند، دلیل بر آن است که علامه معتمد بودن وی را بر غیر معتمد بودنش ترجیح داده است و اگر در قسم دوم روات جای گرفته باشد، غیر معتمد بودن وی در نزد علامه مرجح است.
1.. فصلنامه علوم حدیث، ش ۳۵ و ۳۶.