راهکارهای علامه حلی در برخورد با تعارض آرای رجالی در خلاصةالاقوال - صفحه 115

عبدالله بن مغیرة۱ و حسین بن بشار۲ که از مذهب واقفی و علی بن اسباط بن سالم بیاع زطی۳ از مذهب فطحی بازگشتند.

تمامی روات فوق در قسم نخست روات ذکر شده‌اند و علامه به روایات تمامی این افراد _ که البته از جهت دیگری نیز تضعیف نشده‌اند _ اعتماد کرده است.

از جمله رواتی که ابتدا امامی بوده و سپس منحرف شده‌اند و علامه آنان را در قسم دوم روات جای داده، محمد بن علی شلمغانی،۴ علی بن صالح بن محمد بن یزداد،۵ ابو الخطاب محمد بن مقلاص۶ هستند. همچنین شبت بن ربعی _ که به مذهب خوارج در آمد۷_ و طاهر بن حاتم _ که غالی شد۸_ و عبد الله بن سبأ که به کفر بازگشت و اظهار غلو کرد.۹

علامه به روایات چنین افرادی حتی در حال سلامتشان نیز اعتماد نمی‌نماید؛ چرا که اولاً، همگی آنان را در میان روات غیر قابل اعتماد آورده و روایات در حال سلامت آنان را استثنا نکرده است. ثانیاً، در ذیل شرح حال ابو الخطاب محمد بن مقلاص به این امر تصریح می‌نماید و می‌نویسد:

حتی روایاتی را که اصحاب ما می‌گویند: «حدثنا أبو الخطاب فی أیام استقامته»، ترک می‌نمایم.۱۰

تنها موردی که ممکن است این تصور را ایجاد نماید که علامه بر روایات در حالت استقامت این روات اعتماد نموده است، در شرح حال شلمغانی دیده می‌شود. علامه در ترجمه وی می‌نویسد:

کتاب تکلیفش را در حال استقامتش نوشته و شیخ مفید روایات این کتاب را جز یک روایت نقل می‌کند.۱۱

1.. همان، ص۲۱۸.

2.. همان، ص۱۱۴.

3.. همان، ص۱۸۵ - ۱۸۶.

4.. همان، ص۳۹۹.

5.. همان، ص۳۶۹.

6.. همان، ص۳۹۲.

7.. همان، ص۳۵۸.

8.. همان، ص۳۶۱.

9.. همان، ص۳۹۲.

10.. همان، ص۳۹۹.

صفحه از 129